درک نظام پولی و ارزی و پیچیدگیهای این سیستم، باعث میشود که عملکرد و نحوه کار اقتصاد را بهتر بفهمید و درک کنید.
هر کسی که از نظر اقتصادی فعال باشد، چه فعالیت او به طور مستقیم به بازارهای مالی و مسائل اقتصادی مربوط باشد و چه نباشد، در هر صورت از تحولات و وقایع اقتصادی تاثیر میپذیرد و در صورت فهم این مسائل، میتواند تصمیمات درستتری بگیرد.
بنابراین در ادامه سعی میکنیم برخی از این مسائل را روشن کنیم.
عناوین مطلب:
پول چیست؟
با این پرسش بنیادی شروع میکنیم. پول چیست؟ پول دنیا را به چرخش وا میدارد و کارها را پیش میبرد.
اقتصادها بر مبادله پول در ازای کالاها و خدمات تکیه دارند. اقتصاددانها تعریف پول را به ما میگویند و برای ما روشن میکنند که پول از کجا میآید و چه ارزشی دارد.
وسیله مبادله
قبل از این که وسیله مبادلهای در کار باشد و پول ابداع شود، مردم برای کسب کالاها و خدمات مورد نیاز خود تهاتر میکردند.
دو فردی که هر یک چیزی را در اختیار داشت که دیگری میخواست، با هم وارد توافقی برای مبادله میشدند.
اگرچه اشکال ابتدایی تهاتر، امکان و قابلیت انتقالپذیری و تقسیمپذیری را فراهم نمیکردند که باعث ناکارایی مبادله میشد.
پول کالایی (commodity money) این مشکلات را حل کرد. پول کالایی نوعی کالاست که نقش پول را بازی میکند. برای مثال در قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم، مستعمرهنشینان آمریکایی از پوست سگ آبی و ذرت خشکشده برای معاملات استفاده میکردند.
عموم مردم بر سر ارزش این کالاها توافق داشتند و بنابراین از این کالاها برای خرید و فروش بقیه چیزها استفاده میشد. کالاهایی که برای معاملات به کار برده میشدند، دارای ویژگیهای خاصی بودند: همه این کالاها را میخواستند و بنابراین ارزشمند بودند و در عین حال، بادوام و قابل انتقال بودند. همچنین ذخیرهسازی و نگهداری این کالاها کار آسانی بود.
یک مثال پیشرفتهتر پول کالایی، فلزات گرانبها مثل طلا هستند. برای قرنها (تا دهه 70 میلادی) از طلا به عنوان پشتوانه پول کاغذی استفاده میشد. برای مثال درباره دلار آمریکا ماجرا به این شکل بود که دولتهای خارجی میتوانستند دلارهای خود را به فدرالرزرو (Federal Reserve [بانک مرکزی آمریکا]) تحویل دهند و در ازای آن، میزان مشخصی طلا بگیرند.
نکته جالب این است که برخلاف پوست سگ آبی و ذرت خشکشده که به عنوان پوشاک و خوراک مورد استفاده قرار میگرفتند، طلا تنها به این دلیل ارزش دارد که مردم آن را میخواهند.
طلا لزوماً فایده و کاربردی ندارد؛ نمیتوان طلا را خورد، نمیتوان با آن هنگام شب خود را گرم نگه داشت اما اکثر مردم معتقدند طلا زیباست و میدانند که بقیه هم همین فکر را میکنند. پس طلا دارای ارزش است.
این رابطه بین پول و طلا به ما درکی از این موضوع میدهد که پول (به عنوان یک چیز ارزشمند) ارزش خود را از کجا آورده است.
پولی که ارزش آن به قانون و نوع نگاه مردم وابسته است
نوع دوم پول، پول فیات (fiat money) است. پول فیات نیاز به پشتوانهای از نوع کالای فیزیکی ندارد. در عوض، ارزش ارزهای فیات از عرضه و تقاضا و باور مردم به ارزشمندی آنها میآید (یعنی تا وقتی مردم باور داشته باشند که این پول دارای ارزش است، ارزش دارد).
پول فیات به این دلیل به وجود آمد که طلا یک منبع کمیاب بود و اقتصادهایی که بهسرعت در حال رشد بودند، همیشه نمیتوانستند به اندازه کافی طلا استخراج کنند که نیاز آنها به عرضه پول را برآورده کند.
امروزه ارزش پول بر اساس قدرت خرید آن سنجیده میشود که آن هم تحت تاثیر تورم است. به همین دلیل ساده است که با چاپ پول بیشتر، هیچ کشوری ثروتمند نمیشود.
بیشتر بخوانید: چاپ پول یا خلق نقدینگی چیست؟
پولهای کاغذی امروزی ارزش ذاتی ندارند و اعتبار قانونی منتشرکننده آن است که آن را قابل استفاده میکند. این پولها پشتوانه فیزیکی هم ندارند.
امروزه به دلایل متعددی، از جمله امکان حملونقل آسانتر این نوع پول، ماندگاری، تقسیمپذیری و امکان سنجش آسان همه کالاها و خدمات نسبت به آن، کشورها از نظام ارزی استفاده میکنند و نظام تهاتر کالاها تنها ممکن است به طور محدود بین افراد دیده شود.
پول چگونه اندازهگیری میشود؟
اقتصاددانان و سرمایهگذاران برای فهمیدن این که تورم داریم یا خیر، نیاز دارند که بفهمند میزان و حجم پول در اقتصاد چقدر است. پول به سه بخش جداگانه تقسیم میشود که تشخیص و اندازهگیری آن آسانتر باشد:
- M1: این دستهبندی که به آن پول گفته میشود، شامل اسکناس و مسکوک در گردش به علاوه سپردههای دیداری (demand deposit) و چکهای مسافرتی است. این کوچکترین و جزئیترین دستهبندی پول است و همان پولی است که با آن میتوان خرید و فروش کالاها و پرداختها را انجام داد.
- M2: به این دستهبندی نقدینگی گفته میشود. نقدینگی حاصل جمع پول (یعنی M1) و شبه پول است. به سپردههای غیردیداری یا مدتدار، شبه پول گفته میشود. به طور دقیقتر، این دستهبندی شامل M1، سپردههای حسابهای پسانداز و آن قسمت از وجوه بازار پول میشود که متعلق به موسسات نیستند (non-institutional money market funds).
- M3: این مورد بزرگترین دستهبندی است. این دسته شامل تمام موارد M2، به علاوه سپردههای بلندمدت، قسمتی از وجوه بازار پول که متعلق به موسساتاند، قراردادهای خرید کوتاهمدت (short-term repurchase agreements) و تمام داراییهای نقدشونده مهم دیگر است.
مجموع تمام این دستهبندیها، عرضه پول یا کل حجم پول موجود در یک اقتصاد را نشان میدهد.
پول چگونه خلق میشود؟
تا اینجا درباره این بحث کردیم که پول چگونه و به چه دلیل در اقتصاد خلق میشود. اما عامل مهم دیگری که باید به آن بپردازیم این است که چگونه بانک مرکزی یک کشور میتواند روی عرضه پول اثر بگذارد و آن را دچار تغییر کند.
اگر فدرالرزرو بخواهد حجم پول در گردش را افزایش دهد که فعالیتهای اقتصادی را تحریک کند، بانک مرکزی میتواند پول چاپ کند. اما با این حال، پول کاغذی تنها بخش کوچکی از عرضه پول را شامل میشود.
یک راه دیگر برای افزایش عرضه پول توسط بانک مرکزی این است که اوراق با درآمد ثابت را در بازار بخرد. وقتی بانک مرکزی این اوراق دولتی را میخرد، پول وارد بازار میکند و سپس، قاعدتاً این پول به دست مردم میرسد.
سوالی که پیش میآید این است که بانک مرکزی کشورهای مختلف، این پول را چگونه میپردازد و آن را از کجا تامین میکند؟ پاسخ عجیب این سوال این است که بانک مرکزی پول را خلق کرده و آن را به حساب فروشندگان این اوراق واریز میکند.
یک امکان دیگر این است که بانک مرکزی نرخ بهره را کاهش دهد تا بانکها بتوانند وام و اعتبارات ارزان دهند. در این صورت، افراد و کسبوکارها تشویق میشوند که پول قرض کنند و وام بگیرند و آن را خرج نمایند.
اگر بانک مرکزی بخواهد مثلاً برای کاهش تورم، عرضه پول را کاهش دهد، میتواند عکس این عمل را انجام دهد و اوراق دولتی را بفروشد. پولی که اشخاص برای خرید این اوراق میپردازند، توسط بانک مرکزی جمعآوری شده و از چرخش خارج میشود.
بیشتر بخوانید: چگونه دولت میتواند تورم را کنترل کرده و کاهش دهد؟
در ادامه این سیاستها را بیشتر توضیح خواهیم داد:
به یاد داشته باشید که تا وقتی مردم به ارز و پول مورد نظر باور داشته باشند، بانک مرکزی میتواند میزان بیشتر و بیشتری از آن را منتشر کند. اما اگر بانک مرکزی بیش از اندازه پول منتشر کند، ارزش آن کاهش مییابد؛ درست مثل هر چیز دیگری که عرضه آن بیشتر از تقاضایش باشد.
بنابراین بانک مرکزی نمیتواند هر قدر که خواست بهراحتی پول چاپ کند و عرضه پول را افزایش دهد.
سیاست پولی
سیاست پولی مجموعهای از ابزار است که برای تحریک رشد اقتصادی پایدار و کنترل تورم از طریق کنترل کل عرضه پول در اقتصاد، در دسترس بانک مرکزی کشورهاست.
بانک مرکزی میتواند به این منظور، نرخ بهره را تغییر دهد، اوراق قرضه دولتی را بخرد یا بفروشد، نرخ ارزهای خارجی را تعدیل و تنظیم کند و میزان پولی که بانکها باید به عنوان ذخیره نزد بانک مرکزی نگه دارند را تغییر دهد.
به طور کلی، سیاستهای پولی به دو دسته سیاست پولی انبساطی (expansionary monetary policy) و سیاست پولی انقباضی (contractionary monetary policy) تقسیم میشوند.
سیاست پولی انبساطی
اگر فعالیتهای اقتصادی دچار رکود شوند و میزان بیکاری در کشور زیاد شود، سیاستگذار پولی میتواند سیاست انبساطی در پیش بگیرد تا با آن رشد اقتصادی را افزایش دهد و فعالیتهای اقتصادی را تحریک کند.
بیشتر بخوانید: تاثیر بیکاری بر اقتصاد؛ بیکاری چه آسیبهایی به اقتصاد وارد میکند؟
اغلب، مقامات پولی نرخ بهره را کاهش میدهند تا افراد به خرج کردن پول تشویق شوند و دیگر پسانداز برای آنها جذابیت نداشته باشد. هدف از افزایش عرضه پول در بازار، افزایش سرمایهگذاری و مصرف مردم است. نرخ بهره پایین به این معنی است که افراد و کسبوکارها میتوانند با شرایط مطلوبتری وام بگیرند.
بسیاری از اقتصادهای پیشروی جهان از زمان بحران مالی 2008، سیاست انبساطی در پیش گرفتهاند (البته تا قبل از تورم پساکرونا و تجاوز روسیه به اوکراین)، نرخ بهره را برابر با صفر یا نزدیک صفر نگه داشتهاند.
مطلب مرتبط: روبل روسیه را بشناسید
سیاست پولی انقباضی
در سیاست پولی انقباضی نرخ بهره افزایش مییابد تا رشد عرضه پول کاهش یابد و تورم مهار شود. این کار میتواند رشد اقتصادی را کاهش دهد و حتی بیکاری را بیشتر کند اما اغلب برای کاهش سرعت حرکت اقتصاد و مهار قیمتها لازم دانسته میشود.
در اوایل دهه هشتاد میلادی که نرخ تورم به اعداد دو رقمی رسیده بود، فدرالرزرو نرخ بهره را تا میزان 20 درصد افزایش داد. با این که چنین نرخهای بهره بالایی باعث رکود شدند، در نهایت تورم کنترل شد و در طول سالهای بعد به بازه مطلوب 3 تا 4 درصدی رسید.
بیشتر بخوانید: رکود تورمی چیست؟
ابزار سیاست پولی
بانکهای مرکزی چند ابزار در اختیار دارند که برای اعمال سیاست پولی از آنها استفاده میکنند:
1. خرید و فروش اوراق قرضه کوتاهمدت
به این کار، عملیات بازار باز (open market operations) گفته میشود.
عملیات بازار باز نرخهای بهره کوتاهمدت مثل نرخ وجوه فدرال را هدف قرار میدهد. بانک مرکزی با خرید داراییها، به سیستم بانکی پول تزریق میکند یا با فروش آنها، میزان پول را کاهش میدهد.
سپس بانکها با وام دادن آسانتر این پول در نرخهای پایین و وام دادن سختتر در نرخهای بالا، به این مسئله واکنش نشان میدهند تا جایی که به نرخ بهره مورد نظر بانک مرکزی برسند.
عملیات بازار باز همچنین میتواند با خرید میزان مشخصی از داراییها افزایش خاصی در عرضه پول را هدف قرار دهد تا بانکها راحتتر وام دهند. به این پروسه تسهیل کمی یا مقداری (quantitative easing) یا QE گفته میشود.
2. گرفتن وام از بانک مرکزی
بانکها در شرایط اضطراری از بانک مرکزی به عنوان آخرین مرجع وام (lender-of-last-resort) به طور مستقیم وام میگیرند.
گزینه دوم بانک مرکزی تغییر نرخ بهره یا وثیقه دریافتی برای اعطای وام به این بانکهاست. در آمریکا این نرخ به عنوان نرخ تنزیل (discount rate) شناخته میشود. بسته به میزان این نرخ، بانکها ممکن است آزادانهتر یا کمتر وام بگیرند.
3. دستکاری میزان ذخیره موردنیاز بانکها
مقامات همچنین میتوانند میزان ذخیره مورد نیاز بانکها (reserve requirements) را دستکاری کنند.
این مبالغ که به آنها ذخیره قانونی گفته میشود، درصدی از سپردههای مشتریان هستند که بانکها باید برای اطمینان از توانایی در ایفای تعهداتشان نگهداری کنند.
کاهش میزان ذخیره قانونی باعث میشود سرمایه بیشتری برای بانک آزاد شود تا با آن وام دهد یا داراییهای دیگر بخرد. افزایش ذخیره قانونی باعث کاهش وامها و کند شدن رشد میشود.
4. استفاده از سیاستهای پولی نامتعارف
اخیراً استفاده از سیاستهای پولی نامتعارف (unconventional monetary policy) هم محبوب شده است.
در دورههای آشفتگی شدید اقتصادی مثل بحران مالی سال 2008، فدرالرزرو آمریکا ترازنامه خود را با تریلیونها دلار از اسناد خزانه (treasury notes) و اوراق بهادار با پشتوانه رهنی (mortgage-backed securities) پر کرد.
به این صورت برنامهها و روشهایی برای قرض دادن و خرید دارایی معرفی شد که جنبههایی از وامهای تنزیلی، عملیات بازار باز و تسهیل کمی را با هم تلفیق میکرد. مقامات پولی سایر اقتصادهای پیشرو در جهان هم این ایده را دنبال کردند.
5. اعلام سیاستهای احتمالی آینده
بانکهای مرکزی از ابزار قدرتمندی برخوردارند که با اعلام سیاستهای احتمالی آینده، انتظارات بازار را شکل دهند.
گزارشات بانک مرکزی و اعلام سیاستهای آن، باعث جابهجایی بازارها میشود و سرمایهگذارانی که درباره اقدامات بانک مرکزی در آینده حدس درست میزنند، میتوانند از آن سود کنند.
درباره ارز کشورها
بیشتر کشورها ارز مخصوص خودشان را منتشر میکنند.
برای مثال، ارز رسمی سوئیس، فرانک و ارز رسمی ژاپن، ین است. یک استثنا برای این مسئله یورو است. ارز یورو توسط بسیاری از کشورهای عضو اتحادیه اروپا به عنوان ارز رسمی پذیرفته شده است.
مبادله ارزها
نرخ تبدیل ارز (exchange rate)، ارزش فعلی هر ارز برای تبدیل شدن به یک ارز دیگر است.
این نرخ به طور مداوم با توجه وقایع اقتصادی و سیاسی تغییر میکند. این نوسانات باعث میشوند که بازاری برای معامله ارزها ایجاد شود.
بازار معامله ارزهای خارجی (foreign exchange market) جایی است که این معاملهگران اقدام به معامله ارزها میکنند. این بازار از بزرگترین بازارهای جهان از نظر حجم است.
سیاستهای نرخ ارز
با این که ارز (currency) از نظر فنی به معنای پول فیزیکی است، بازارهای مالی ارز را به عنوان واحد شمارش و اندازهگیری اقتصاد کشورها و نرخ تبدیل پول آنها به یکدیگر به کار میبرند.
به خاطر طبیعت جهانی تجارت، دولتها اغلب نیاز دارند که ارزهای خارجی را به عنوان ذخیره نگهداری کنند. دولتها برای مدیریت این فرآیند دو انتخاب ساده سیاستی دارند. سیاست اول این است که نرخ ارز را ثابت نگه دارند (fixed exchange rate).
در اینجا دولت ارز خود را به یکی از ارزهای بزرگ و مهم جهان مثل دلار آمریکا یا یورو وصل میکند و نرخ تبدیل ثابتی برای این دو ارز تعیین میکند. بانک مرکزی کشور برای این که نرخ ارز را حفظ کند و ثابت نگه دارد، ارزی را که پول ملی به آن وصل شده، میخرد یا میفروشد.
هدف اصلی تثبیت نرخ ارز، ایجاد حس ثبات است؛ خصوصاً وقتی بازارهای مالی آن کشور به اندازه بقیه دنیا پیچیده و پیشرفته نیستند. سرمایهگذاران با دانستن این که در صورت تمایل دقیقاً چه میزان از ارز متصل به ارز ملیشان را میتوانند بخرند، احساس اطمینان و اعتماد میکنند.
با این حال، تثبیت نرخ ارز در بحرانهای ارزی زیادی در زمانهای اخیر نقش داشته است. برای مثال زمانی این اتفاق میتواند بیفتد که خرید ارز داخلی توسط بانک ملی باعث بیشارزشگذاری (overvaluation) آن شود (یعنی قیمت آن فراتر از چیزی میشود که واقعاً هست و باید باشد).
جایگزین این سیستم، نرخ ارز شناور (floating exchange rate) است. در این نظام به جای این که قیمت ارز خارجی از قبل مشخص شود، بازار تعیین میکند که قیمت آن چقدر باشد.
ایالات متحده یکی از اقتصادهای بزرگی است که از نرخ ارز شناور استفاده میکند. در یک سیستم شناور، قوانین عرضه و تقاضا قیمت ارز خارجی را مشخص میکند. بنابراین افزایش حجم پول، ارزش پول را کاهش داده و آن را برای سرمایهگذاران خارجی ارزانتر میکند. در مقابل، افزایش تقاضا باعث قویتر و گرانتر شدن آن ارز میشود.
با این که قوی بودن یک ارز معانی و دلالتهای مثبتی دارد، معایبی هم در آن وجود دارد.
فرض کنید که ارزش دلار در برابر ین افزایش یابد. ناگهان کسبوکارهای ژاپنی برای خرید کالاهای ساخت آمریکا باید هزینه بیشتری بپردازند و بعد هم این هزینه را به مصرفکنندگان انتقال میدهند. این باعث میشود که محصولات آمریکایی در بازارهای خارجی کمتر رقابتی باشند.
اثر تورم
امروزه بیشتر اقتصادهای بزرگ جهان از ارزهای فیات استفاده میکنند. از آنجا که ارزهای فیات به هیچ دارایی فیزیکی مرتبط نیستند، دولتها میتوانند در زمان بحران مالی آزادانه پول جدید چاپ کنند.
با این که این امکان میتواند انعطاف بیشتری برای روبهرو شدن با چالشها در اختیار دولت بگذارد، اما در عین حال فرصت بیشازحد خرج کردن را هم ایجاد میکند.
میزان معقول و معتدلی از تورم میتواند نسبتاً بیضرر باشد اما وقتی پول، بدون کنترل ارزش خود را از دست میدهد، میتواند قدرت خرید مصرفکنندگان را شدیداً دچار آسیب کند.
اگر سالانه 5% تورم داشته باشیم، پساندازهای هر فرد (با فرض این که بهره قابل توجهی به آن تعلق نگیرد) به اندازه 5% نسبت به سال قبل کاهش مییابد. طبیعتاً در این حالت، حفظ همان کیفیت و استانداردهای زندگی کار دشواری میشود.
به همین دلیل بانکهای مرکزی در کشورهای پیشرفته سعی میکنند وقتی ارز کشور ارزش خود را بیشازحد از دست میدهد، با خارج کردن پول در گردش به طور غیر مستقیم، تورم را تحت کنترل خود نگه دارند.
جمعبندی
در دنیای مدرن امروزی که تقریباً همه کشورها از پول فیات بدون پشتوانه فیزیکی استفاده میکنند، نظام پولی و ارزی کشورها با وجود همه تفاوتها دارای ویژگیها و ملزومات ابتدایی یکسان است.
درک مسائلی مثل سیاستهای پولی، دلایل تورم و راهکارهای کنترل آن، مکانیزم خلق پول و رفتار و سیاستهای دولتها در مواجهه با نوسانات نرخ ارز، میتواند به فهم عمیقتر تحولات اقتصادی کمک کند. اینگونه میتوان آسیب بحرانها و رکودهای اقتصادی را به حداقل رساند و از فرصتهای موجود بیشترین استفاده را برد.
درک روند کلی اقتصاد کشور و اقتصاد جهانی، قدرت زیادی برای گرفتن تصمیمات اقتصادی بهتر به شما میدهد. حال اگر حوزه فعالیت شما به طور مستقیم با اقتصاد در ارتباط باشد، یعنی برای مثال از فعالان بازار مالی باشید، دانستن و فهم چنین نکاتی برای شما ارزش دوچندان خواهد داشت.
شما در بورس، علاوه بر خرید و فروش سهام:
- میتوانید در داراییهایی مانند طلا و مسکن سرمایهگذاری کنید
- در صندوقهای سرمایه گذاری بدون ریسک، سود ثابت بگیرید
برای شروع سرمایهگذاری، افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
نام شرکت | ویژگیها | امتیاز | لینک ثبتنام |
---|---|---|---|
کارگزاری آگاه |
|
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود: