بعد از غرور، بدترین دشمن فرد برای قضاوت درست در بازار بورس، همان حرص و طمع است که باید از آن اجتناب کنیم.
اگر میتوانستیم هر سهمی را که تاکنون داشتیم به قیمتی که هنگام خرید آن پیشبینی میکردیم بفروشیم، اکنون وضع مالی بهتری داشتیم.
مطلب مرتبط: دشمن موفقیت در بورس چیست؟
عناوین مطلب:
بارها اتفاق افتاده که تصمیم گرفتهایم سهمی را در همان روز که خریدهایم، بفروشیم و بعد وقتی که قیمت تقریبا به حد دلخواه رسیده، از فروش منصرف شدهایم.
دلیل این تصمیم، این است که فکر کردیم این مقدار سود کافی نیست و بدون استثنا هر بار که به علت طمع سود بیشتر، از فروش منصرف شدیم، بعدها قیمت سهام افت کرد.
بعد مجبور شدیم سهام خود را به نرخی پایینتر از آنچه در ابتدا قصد فروش آنرا داشتیم، بفروشیم.
جملات مایوس کنندهای مثل «اگر در آن زمان فروخته بودم…» را بارها شنیدهایم اما همه ما این اشتباهات را دوباره مرتکب میشویم.
از آنجا که طمع در نهاد همه انسانها ریشه دارد به طور معمول برای ما تصمیم برای فروش سختتر است تا تصمیم برای خرید.
نه تنها از هر ده مشتری حتی یک نفر به هشدارها مبنی بر خروج از بازار پر ریسک توجه نمیکند، بلکه به توصیههای غلط عمل میکند، همان توصیههایی با آن اقدام به خرید کرده است.
توضیح این مطلب به این شکل است که هنگام خرید سهام، شانسی برای پولسازی میبیند اما هنگام فروش، امید خود به سود بیشتر را از دست میدهید.
هیچ کس دوست ندارد خود را در چنین موقعیتی قرار دهد. این طور نیست؟
بنابراین به نظر میرسد که تاثیر حرص و طمع بسیار زیاد است.
اغلب افراد طبیعتا به قدری خوشبین هستند که به سادگی به هراس نمیافتند. خوشبینی همان قدر که خوب است، میتواند نتیجه نامطلوب نیز در برداشته باشد.
هر فرد خوشبینی زود باور نیست، اما اغلب آدمهای زودباور خوشبین، به نظر میرسند.
فرد خوش بین همیشه فکر میکند بازار رو به ترقی است او نمیتواند روند رو به کاهش قیمتها در یک دوره طولانی را تصور کند، اما وقتی ترس بر ما چیره شود معمولا خیلی سریعتر از زمانی که شور و اشتیاق داریم دست به عمل میزنیم.
در نتیجه در بازار سهام، بیشتر شاهد روند رو به کاهش قیمتها هستیم و البته بازار کساد هرگز بهاندازه بازار پر رونق دوام ندارد.
شاید یکی از دلایلی که موجب میشود اغلب افراد بیشتر به سمت خرید متمایل باشند تا فروش، صرفا خوش بین بودن آنها باشد. طمع آنها موجب میشود از کارگزاران بخواهند که به آنها خرید را توصیه کنند.
فرض کنید اگر یک تحلیلگر بازار سهام، وضعیت رو به رونقی را پیشبینی کند که اتفاق نیفتد، عموم افراد او را میبخشند، اما اگر خیلی زود نسبت به وضعیت بازار بدبین شده و کاهش قیمتی را که هنوز اتفاق نیفتاده اعلام کند، شهرت خود را از دست میدهد.
آن عده افرادی که بنا به توصیه او سهام خود را قبل از اینکه به اوج قیمت برسد فروختهاند، هرگز فراموش نخواهند کرد که چه مبلغی را ممکن بود به دست آورند.
پولی كه از دست رفت
شخصی سوال میکند چگونه 10 میلیون تومان خود را سرمایه گذاری کند. پاسخ این است: اگر به اندازه کافی مهارت ندارید و بازار را نمیشناسید بهتر است بخشی از این پول را صرف یک مسافرت و بخش دیگر را در بانک بگذارید!
به این ترتیب هیچكس نخواهد توانست آن را از چنگتان در بیاورد، اما اگر فکر میکنید بهتر است با این پول در بورس سرمایهگذاری كرده و وقتی قیمتها به اوج خود رسیدند، سهام بخرید، باید بدانید که تمام پول خود را از دست خواهید داد.
بیشتر بخوانید: شروع سرمایه گذاری در بورس
نمیگوییم بورس جای خوبی برای سرمایهگذاری نیست، بلکه میخواهیم این نکته را برسانیم که بدون دانش و تجربه کافی، فقط پولتان را در بورس از دست میدهید.
در این جا یک گفتوگوی تلفنی را به یاد میآورم که در دفتر یک کارگزار شنیدم. یک سرمایه گذار با فردی که دوست و راهنمایش در معاملات بورس بود، صحبت میکرد.
میگفت: «اما اگر این سهام فقط به اندازه 9 واحد سود داشته باشد، شاید ترجیح بدهم سهام دیگری بخرم. میدانید، من باید 25 واحد سود کنم تا بتوانم پولی را که میخواهم به دست آورده و از بازار خارج شوم.»
تعداد خیلی کمی هستند که میتوانند عقب بنشینند و منتظر قیمتهای خوب باشند. طمع یکی از دشمنان صبر و شکیبایی است.
افراد زیادی در بورس ضرر میکنند زیرا اولین افت شدید قیمت در بورس هر چند موقتی آنها را از میدان به در خواهد کرد، هر قدر هم که در ابتدا محافظه کارانه باشند و مبالغ پسانداز خود را در بانک نگاه دارند حرص و طمع موجب میشود تا تمام پولی را که دارند به جریان بیندازند و دیگر نمیتوانند حتی یک افت زودگذر را تحمل کنند.
بدترین زیانها در بازار بورس طبیعتا هنگامی صورت میگیرند که افراد اقدام به خرید سهام با قیمتهای خیلی بالا میکنند و حقیقت تعجب برانگیز این است که افراد کاملا با علم به بالا بودن نرخها این نوع سهام را میخرند.
اما انتظار دارند آنها را به قیمتی حتی بالاتر به فردی دیگر بفروشند، درست مثل همان حبابهای مشهوری که یکی از آنها در اواخر دهه 1990 میلادی اتفاق افتاد.
بستنیهای آب شده
در خصوص اینکه چطور ارزشهای کاذب سهام که به واسطه حرص و طمع ایجاد شده محکوم به سقوط هستند، توضیح سادهای میدهیم.
میتوان بازار سهام را این طور توصیف کرد:
من یکی ظرف بستنی دارم که 10 هزارتومان خریدهام. بستنیفروش میگوید که همه بستنیها تمام شده و دیگر برای امشب بستنی نداریم.
ناگهان به نظر میرسد که بستنی من برای شما ارزش زیادی پیدا کرده و میگویید که حاضرید آن را 12 هزارتومان از من بخرید، بعد بهرام که میخواست بستنی سفارش بدهد، به شما پیشنهاد 13 هزارتومان میدهد.
شما هم که پول دوست هستید نمیتوانید در برابر کسب سود مقاومت کنید و بستنی را 13 هزار تومان میفروشید.
بستنیفروش آن قدر درباره بستنی بزرگنمایی میکند و لاف میزند که من فکر میکنم چقدر ساده لوح هستم که بستنیام را از دست دادم و به همین علت، آن را دوباره به مبلغ 14 هزارتومان میخرم. اما در این زمان است که در کمال ناامیدی متوجه میشوم که بستنی آب شده است!
این داستان بسیاری از افراد مبتدی در بورس است.
.
شما در بورس، علاوه بر خرید و فروش سهام:
- میتوانید در داراییهایی مانند طلا و مسکن سرمایهگذاری کنید
- در صندوقهای سرمایه گذاری بدون ریسک، سود ثابت بگیرید
برای شروع سرمایهگذاری، افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
نام شرکت | ویژگیها | امتیاز | لینک ثبتنام |
---|---|---|---|
کارگزاری آگاه |
|
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود: