کارآفرین (به انگلیسی Entrepreneur)، فردی است که کسب و کاری جدید میسازد، اکثر ریسکهای کار را به تنهایی به جان میخرد و در عین حال از منفعتهای کار نیز بهره میبرد.
معمولا به کارآفرین به چشم یک مبتکر نگریسته میشود که منبعی از ایدهها، کالاها، خدمات و رویه های کسب و کار است.
کارآفرینان نقشی کلیدی در اقتصاد ایفا میکنند. آنها افرادی هستند که مهارتها و ابتکارعملهای لازم را برای برآوردن نیازهای کنونی و آتی جامعه و ارائه ایدههای خوب و جدید به بازار هستند.
عناوین مطلب:
کارآفرینانی که در تحمل ریسکهای استارتآپها موفق هستند، در آیندهای نه چندان دور از سودهایی که نصیبشان میشود، بهره میبرند و فرصتهای زیادی در اختیارشان قرار میگیرد و آنهایی که در این راه شکست میخورند، دچار خسران شده و از بازار عقب میمانند.
کارآفرینها چه میکنند؟
کارآفرینی یکی از منابعی است که اقتصاددانان آن را برای تکمیل صحیح پروسه تولید ضروری میدانند.
سه منبع دیگر از نظر اقتصاددانان، زمین، کارگر و سرمایه است.
یک کارآفرین، سه عامل مذکور را به منظور ساخت کالا یا ارائه خدمات ترکیب میکند، یک طرح کسب و کار ارائه میدهد، کارگر استخدام میکند، منابع و پول لازم را تامین میکند و مجموعه را رهبری و مدیریت میکند.
معمولا کارآفرینان هنگام ساخت شرکتشان با موانع زیادی روبهرو میشوند که سه مورد از آنها جزو مهمترین چالشها به شمار میآید: بروکراسی بیش از حد، استخدام استعدادها و تامین هزینهها.
کارآفرینی و تامین مالی
تامین سرمایه یکی از مهمترین چالشهای پیش روی کارآفرینان برای راهاندازی کسب و کار جدید است.
اکثر کارآفرینان با اسفاده از بوت استرپ کردن (Bootstrapping) با این چالش مقابله میکنند؛ بوت استرپکردن یعنی تامین مالی با استفاده از سرمایه شخصی و سرمایهگذاری مجدد سودهای به دست آمده در راستای کاهش هزینههای کار و به حداقل رساندن موجودی و بدهیهای جاری.
به طور کلی تامین مالی از طریق بوت استرپ عبارت است از تامین مالی با استفاده از منابع و سرمایههای داخلی.
البته برخی از کارآفرینان نیز برای دستیابی به هدف، به دنبال شراکت با افرادی میروند که رمایه و منابع بیشتری در اختیار دارند. در این شرایط ممکن است سرمایه لازم از طریق سرمایهگذاری های خطرپذیر، فرشتگان سرمایهگذار، صندوقهای بازنشستگی، برونسپاری و یا از طریق روشهای سنتیتر مانند وامهای بانکی تامین شود.
تعاریف کارآفرینی
اقتصاددانان هرگز تعریف کاملی از “کارآفرین” یا “کارآفرینی” ارائه نداده اند (کلمه “کارآفرین” از فعل فرانسوی entreprendre گرفته شده است، به معنای “تعهد”).
گرچه معنا و مفهوم کارآفرین و کارآفرینی از دیرباز وجود داشته و مفهومی شناخته شده و مطرح بوده است، اما اقتصاددانان کلاسیک و نئوکلاسیک در مدلهای رسمی خود کارآفرینان را از قلم انداختند: آنها تصور میکردند که تمام اطلاعات و دانش حوزه اقتصاد و کسب و کار تنها با بررسی عملکرد بازیگران منطقی این حوزه قابل شناسایی و دستیابی هستند، لذا جایی برای ریسکپذیری یا اکتشاف نمیگذاشتند. اواسط قرن بیستم بود که اقتصاددانان به طور جدی سعی کردند کارآفرینی را در الگوهای خود بگنجانند.
جوزف شامپتر، فرانک نایت و ایزراییل کرزنر، سه اندیشمند بزرگ در زمینه کارآفرینی هستند. شامپتر اعتقاد داشت که کارآفرینان (نه فقط کمپانیهای کارآفرین) مسئول خلق روشهای جدیدی برای کسب سود هستند. نایت، کارآفرینان را مانعی بر سر راه عدم قطعیت میدانست و معتقد بود که آنها مسئول صرف ریسک در بازارهای مالی هستند. کرزنر نیز به کارآفرینی به دید روندی مینگریست که منجر به کشف میشود.
تاثیر کارآفرینان بر اقتصاد
به لحاظ اقتصادی، کارآفرین مانند نمایندهای هماهنگکننده در اقتصاد سرمایهداری است. این هماهنگی منابعی را شکل میدهد که باعث بروز فرصتهای سوددهی جدیدی میشوند. کارآفرین، منابع مختلفی را ایجاد میکند که باعث افزایش سرمایه میشوند. در بازاری که سرشار از عدم قطعیت است، کارآفرین کسی است که میتواند به از میان رفتن عدم قطعیتها کمک کند، زیرا توانایی پذیرش ریسک دارد.
از آنجایی که سرمایهداری، سیستمی پویا و مبتنی بر سود و زیان است، کارآفرینان باید به اندازه کافی در این زمینه دانش داشته باشند و به کشف روشهای جدید دست بزنند. وجود کارآفرینان برای شرکتها اصولا به معنی رقابت و چالشی جدید است که در اغلب اوقات، آنها را وامیدارد که بیش از پیش به تحقیق و توسعه بپردازند.
کارآفرینان به اقتصاد کشورها کمک می کنند
کارآفرینی به شیوههای مختلفی بر روی اقتصاد و جامعه تاثیر مثبت دارد.
کارآفرینان میتوانند برای تازهکارها کسب و کاری جدید ایجاد کنند. کالا و خدمات تولید کنند که منجر به استخدام افراد میشود و اغلب پیامدهایی چندگانه دارد که باعث توسعه بیشتر در جامعه میشود. برای مثال، پس از اینکه یک کمپانی تکنولوژی اطلاعات در سال 1990 در هند شروع به کار کرد، کسب و کارهای مرتبط با صنایع مانند اپراتورهای مرکز تماس و ارائهدهندگان سختافزار شروع به توسعه و ارائه خدمات و محصولات پشتیبانی کردند.
کارآفرینان باعث افزایش تولید ناخالص ملی میشوند.
کسب و کارهایی که از پیش وجود داشتهاند، منحصر به بازار خودشان شده و به مرور سقف درآمد را رد میکنند؛ اما محصولات و تکنولوژیهای جدید، بازارها و درنتیجه درآمدهای جدید میسازند و افزایش میزان استخدام و درآمد بیشتر باعث افزایش درامد مالیاتی دولت میشود. در نتیجه دولت میتواند هزینه بیشتری را صرف پروژههای عمومی کند.
کارآفرینان باعث ایجاد تغییر در جامعه میشوند.
آنها با ابتکارات جدیدشان، سنتها را میشکنند که این امر وابستگی به شیوهها و سیستمهای موجود را کاهش داده و گاهی کاملا آنها را از دور خارج میکند. به طور مثال، گوشیهای هوشمند و اپلیکیشنهای آنها باعث ایجاد انقلابی در کار شده و بهسرعت در سرتاسر دنیا فراگیر شدند.
کارآفرینان در پروژههای اجتماعی سرمایهگذاری کرده و به خیریهها و دیگر سازمانهای غیرانتفاعی کمک میکنند. برای مثال، بیل گیتس، مقدار قابل توجهی از ثروتش را صرف آموزش و سلامت عمومی کرده است.
اکوسیستمهای کارآفرینانه
تحقیقات نشان میدهند که تعداد بالای استخدامیها ممکن است باعث جلوگیری از پیشرفت توسعه اقتصادی شود.
بدین صورت که اگر کارآفرینی به خوبی مدیریت و قانونگذاری نشود، ممکن است منجر به اقدامات غیرمنصفانه در بازار و ایجاد فساد شود و تعداد بالای کارآفرینان نیز باعث بروز اختلاف درآمدی در جامعه میشود.
البته به طورکلی کارآفرینی محرکی مهم برای ابتکار و رشد اقتصادی است.
بنابراین پرورش، تقویت و کنترل کارآفرینی بخش مهمی از استراتژیهای رشد اقتصادی دولتهای محلی و ملی در سرتاسر دنیا میشود.
به همین دلیل، دولتها معمولا در توسعه اکوسیستمهای کارآفرینانه به کارآفرینان و سرمایهگذاران خطرپذیر یاری میرسانند و برنامههایی را ارائه میدهند که خودشان از آنها پشتیبانی مالی میکنند. در این میان سازمانهای غیردولتی مانند موسسات کارآفرینی، مراکز رشد و ارائهدهندگان برنامههای آموزشی نیز از این کمکها بینصیب نمیمانند.
برای مثال، سیلیکون ولی کالیفرنیا نمونه بسیار خوبی از یک اکوسیستم کارآفرینانه است که عملکرد خوبی دارد که مجموعهای از سرمایهگذارهای خطرپذیر، استعدادهای تحصیلکرده به خصوص در زمینههای فنی و برنامههای دولتی و غیردولتی همراه با حمایتهای مالی و اطلاعاتی در آن گردهم آمدهاند.
کارآفرین شدن
جودی شپرد میست پس از بازنشسته شدن از شغلش، تصمیم گرفت که برای کسب درآمد بیشتر به تدریس رقص به شهروندان بپردازد، اما کمی بعد دریافت که زنانی که به استودیوی او مراجعه میکنند، چندان مشتاق یادگیری نیستند و از شیوه آموزشش چندان راضی نیستند؛ بنابراین تصمیم گرفت که به مربیان تدریس کند تا آنها تمرینها و آموزشها را در اختیار باقی مردم بگذارند. امروزه، کمپانی او در سرتاسر جهان بیش از 8900 شعبه دارد.
جری گرینفیلد و بن کوهن پس از گذراندن دورههای مکاتبهای تهیه بستنی، 8000 دلار تهیه کردند (که 4000 دلار آن از طریق وام تهیه شده بود) و یک ایستگاه پمپ بنزین را اجازه کرده و تجهیزات خریدند تا طعم خاصی از بستنی را به محلیها ارائه بدهند. بیست سال بعد، بن و جری، میلیونها دلار درآمد سالانه داشتند.
اینها مثالهایی از کارآفرینی بود.
از آنجا مردان و زنان خودساخته، همیشه در جوامع مختلف محبوب بوده، کارآفرین شدن در دهههای اخیر برای مردم تبدیل به امری رویایی شده است. به طور مثال با وجود کمپانیهایی مانند الفابت و فیسبوک در قرن 21 (که هردوی آنها باعث ثروتمند شدن بنیانگذارانشان شده اند)، مردم شیفته کارآفرینی شدند.
کارآفرینی برخلاف حرفههای سنتی که مسیری مشخص دارند، امری پیچیده و گیجکننده است. روشی که برای یک کارآفرین جواب میدهد، ممکن است برای کارآفرین دیگر مناسب نباشد و برعکس.
شما در بورس، علاوه بر خرید و فروش سهام:
- میتوانید در داراییهایی مانند طلا و مسکن سرمایهگذاری کنید
- در صندوقهای سرمایه گذاری بدون ریسک، سود ثابت بگیرید
برای شروع سرمایهگذاری، افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
نام شرکت | ویژگیها | امتیاز | لینک ثبتنام |
---|---|---|---|
کارگزاری آگاه |
|
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود: