استراتژی سرمایه گذاری مجموعهای از اصول است که تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری را هدایت میکند.
این استراتژی بسته به میزان تحمل ریسک، سبک سرمایهگذاری، اهداف بلندمدت مالی و دسترسی به سرمایه میتواند چندین مدل سرمایه گذاری متفاوت را دنبال کند.
نکتهای که وجود دارد این است که استراتژیهای سرمایه گذاری، انعطاف پذیر و قابل جایگزینی هستند.
عناوین مطلب:
در صورتی که بعد از انتخاب یک استراتژی مشاهده کردید با ریسک پذیری یا برنامه شما مطابقت ندارد، میتوانید آن استراتژی را تغییر دهید هرچند که تغییر استراتژی نیز با تحمیل هزینه همراه است.
ما در این مقاله به چهار استراتژی رایج که برای بیشتر سرمایهگذاریها مناسب است میپردازیم. برای بهرهمندی از یک سرمایه گذاری پرسود در موقعیت مناسب میتوانید هر کدام را انتخاب کنید.
اگر به سرمایه گذاری علاقه دارید پیشنهاد میکنیم مطلب آموزش سرمایه گذاری به زبان ساده را از دست ندهید.
نکات کلیدی
- قبل از شروع سرمایه گذاری و انتخاب استراتژی برای آن باید وضعیت مالیتان را تعیین کرده و اهداف مالیتان را مشخص کنید.
- سرمایه گذاری ارزشی، رشدی، مومنتوم و DCA مهمترین استراتژیهای سرمایه گذاری هستند که بزرگان این حوزه پیشنهاد میدهند.
- افق زمانی سرمایه گذاری، میزان نقدشوندگی آن، نحوه مدیریت آن و موارد دیگر، فاکتورهایی هستند که هنگام انتخاب استراتژی سرمایه گذاری باید به آن دقت کنید.
قبل از تعیین استراتژی سرمایه گذاری
قبل از شروع سرمایه گذاری میبایست یک سری اطلاعات اولیه درمورد وضعیت مالی خود جمع آوری کنید و این سوالات کلیدی را از خود بپرسید:
- وضعیت مالی شما در حال حاضر چگونه است؟
- هزینه زندگی شما با در نظر گرفتن هزینهها و بدیهیها، ماهانه چقدر است؟
- چه مقدار امکان سرمایه گذاری دارید؟ (هم در ابتدا هم به صورت مداوم)
دقت داشته باشید حتی اگر برای شروع پول زیادی لازم نباشد، تا زمانی که توانایی مالی ندارید نباید شروع به سرمایه گذاری کنید.
اگر بدهی یا تعهدات دیگری دارید، قبل از شروع سرمایه گذاری آن را در نظر بگیرید و قبل از کنار گذاشتن پول برای سرمایه گذاری، تعهدات فعلی خود را اولویت بندی کنید.
در مرحله بعد باید اهداف خود را مشخص کنید. هر کسی نیازهای متفاوتی دارد، پس برای خود تعیین کنید چه نیازهایی دارید.
مثلا برای بازنشستگی پس انداز میکنید؟ به دنبال خرید چیزهایی مثل خانه یا ماشین در آینده هستید؟ یا برای تحصیل فرزندانتان پس انداز میکنید؟
این سوالات به شما کمک میکند تا یک استراتژی مشخص را انتخاب کنید زیرا مختلف سرمایه گذاری به سطوح مختلف سرمایه، ریسک و زمان نیاز دارند.
در مرحله بعد میزان ریسک پذیری خود را مشخص کنید. تحمل و میزان ریسک پذیری شما را فاکتورهای مختلفی تعیین میکند که سن، درآمد و مدت زمانی که تا بازنشستگی دارید چند عامل مهم و کلیدی از این فاکتورها هستند.
سرمایه گذاران جوانتر برای جبران زیانی که به آنها وارد میشود زمان بیشتری دارند، در نتیجه نسبت به مسنترها ریسک پذیری بالاتری دارند.
این مطلب را از دست ندهید: چگونه ریسکپذیر باشیم؟ خصوصیات افراد ریسکپذیر و ریسکگزیر!
علاوه برفاکتورهای گفته شده، میزان ریسک پذیری یک جنبه روانشناختی است که نوع شخصیت افراد آن را مشخص میکند.
باید به این فکر کنید که اگر یک شبه سرمایه شما 30 درصد کاهش پیدا کند، یا اگر ارزش سبد سهامتان نسبت به روز قبل 10 میلیون تومان کمتر شود، عکس العملتان چگونه خواهد بود؟
گاهی بهترین استراتژی هم با زیان همراه است که این مساله افرادی را که قدرت ریسک پذیری کمی دارند میتواند آشفته کند.
رابطه ریسک و پاداش
ریسک لزوما چیز بدی در سرمایه گذاری نیست. معمولا سرمایه گذاریهایی که ریسک بالاتر دارند، با سود بیشتری نیز همراه هستند.
این در حالی است که سرمایه گذاریهای با ریسک کمتر با اینکه ارزش ذاتی خود را حفظ میکنند اما پتانسیل صعود ندارند.
در نهایت توصیه میکنیم که اصول سرمایه گذاری را بیاموزید و نحوه خواندن و تحلیل نمودارهای سهام را یاد بگیرید.
اگر به صنعت یا شرکت خاصی برای سرمایه گذاری علاقه دارید، صورتهای مالی آنها را تجزیه و تحلیل کرده و اخبار آنها را پیگیری کنید. این ایدهها به شما کمک میکند تا یک سرمایه گذاری آگاهانهتر داشته باشید.
استراتژی اول: سرمایه گذاری ارزشی
سرمایه گذاران ارزشی معمولا به دنبال سهامی هستند که معتقدند ارزش آنها کمتر از مقدار واقعی است و ارزش ذاتی سهام را به طور کامل نشان نمیدهد.
این سرمایه گذاری بر این ایده استوار است که درجاتی از غیرمنطقی بودن در بازار وجود دارد و این غیرمنطقی بودن فرصتهایی را اایجاد میکند که میتوان یک سهام با قیمت کمتر خرید و از این طریق به سود رسید.
برای این نوع سرمایه گذاری بررسی حجم دادههای مالی لازم نیست و دهها صندوق سرمایه گذاری مشترک با ارزش به سرمایه گذاران این فرصت را میدهد که سبدی از سهامهایی داشته باشند که تصور میکنند ارزش گذاری کمتری برای آنها صورت گرفته است.
برای کسانی که فرصت و زمان انجام تحقیقات گسترده را ندارند، نسبت قیمت به درآمد (P/E) ابزار و شاخص اصلی شناسایی سریع سهامهایی است که ارزانند یا کمتر ارزش گذاری شدهاند.
این نسبت از تقسیم قیمت سهم بر درآمد آن (EPS) به دست میآید. سرمایه گذاران ارزش به دنبال سهامهایی با نسبت P/E پایین هستند.
سرمایه گذاری ارزشی برای چه کسانی مناسب است؟
سرمایه گذاری ارزش برای سرمایه گذارانی که میتوانند سهام خود را به صورت بلندمدت نگهداری کنند بهترین استراتژی است.
اگر در با این استراتژی در یک شرکت سرمایه گذاری میکنید، ممکن است سالها طول بکشد تا کسب و کار آن شرکت بزرگتر شود. این استراتژی سرمایه گذاری اغلب سعی میکند با یک ذهنیت رشد تدریجی به سرمایه گذار نزدیک شود.
فعالان بازار سرمایه معمولا از وارن بافت به عنوان نماد یک سرمایه گذاری ارزشی یاد میکنند.
وارن بافت زمانی که به مقدار قابل توجهی در صنعت هواپیمایی سرمایه گذاری کرد گفت: «این شرکتها یک قرن اول را بد پشت سر گذاشتند اما به هر حال امیداوارم از آن عبور کرده باشند.»
این تفکر رویکرد اصلی سرمایه گذاری ارزشی است. یعنی انتخابها بر اساس عملکرد سالها و دههها است که در چشم انداز خود سالهای طولانی آینده را در نظر میگیرد.
در واقع میتوان گفت در بلند مدت این استراتژی سرمایه گذاری بازدهی بالایی به همراه دارد هر چند که این سرمایه گذاری سالهایی با رشد ضعیف را نیز شاهد بوده است.
یک مطالعه نشان میدهد که سرمایه گذاری ارزشی از سال 2007 نسبت به سرمایه گذاری رشد به طور مداوم ضعیف عمل کرده است به طوری که تا سال 2020 کاهشی بیش از 50 درصدی را نشان میدهد.
مزایای استراتژی سرمایه گذاری ارزش
- در این نوع از استراتژی سرمایه گذاری فرصت درازمدت برای کسب سودهای بزرگ وجود دارد زیرا بازار در نهایت ارزش ذاتی یک شرکت را متوجه خواهد شد.
- شرکتهای ارزشی معمولا روابط ریسک- پاداش قویتری دارند.
- سرمایه گذاری ارزش ریشه در تحلیل بنیادی دارد و اغلب توسط معیارهای مالی پشتیبانی میشود.
- احتمال اینکه این شرکتها سود سهام بدهند بیشتر است زیرا برای رشد به دارایی نقد متکی نیستند.
معایب استراتژی سرمایه گذاری ارزش
یافتن شرکتهای ارزشی اغلب دشوار است به ویژه با این رویکرد که سود حاصل از این سرمایه گذاری افزایش پیدا کند.
برای داشتن یک سرمایه گذاری ارزشی موفق با این استراتژی میبایست صبر زیادی به خرج داد زیرا این استراتژی سرمایه گذاری زمانبر است.
حتی بعد از صرف زمان و در دراز مدت، هیچ تضمینی برای موفقیت و کسب سود وجود ندارد و حتی ممکن است وضعیت آن شرکت بدتر از قبل شود.
استراتژی دوم: سرمایه گذاری رشد
استراتژی سرمایه گذاری رشد به جای انجام معاملات کم هزینه، به دنبال سرمایه گذاریهایی است که پتانسیل صعود بالایی دارند.
در واقع میتوان گفت سرمایه گذاران در این استراتژی به دنبال سودها و دستاوردهای بزرگ هستند. با این حال، در این سرمایه گذاری ریسکهای بزرگ انجام نمیشود و سهام و پتانسیل رشد آن به طور کامل ارزیابی میشود.
نقطه ضعف سرمایه گذاری رشد نبود سود سهام است. شرکتی که در حال رشد است اغلب برای حفظ توسعه و رشد خود به سرمایه نیاز دارد که همین مساله باعث میشود پولی برای پرداخت سود وجود نداشته باشد.
علاوه براین، با رشد سریعتر سود، ارزش گذاریهای بالاتری به وجود میآید که این نکته برای بیشتر سرمایه گذاران نوعی ریسک محسوب میشود.
درحالی که هیچ معیار ویژهای برای این نوع استراتژی سرمایه گذاری وجود ندارد، چند فاکتور وجود دارد که سرمایه گذاران باید آن را در نظر بگیرند:
سهام رشدی در طول دورههای کاهش نرخ سود، عملکرد بهتری دارد زیرا شرکتهای جدیدتر میتوانند با هدف توسعه خود، با هزینه کمتری وام بگیرند.
با این حال مهم است که در نظر داشته باشید که در اولین نشانههای رکود در اقتصاد، سرمایه گذاران رشد اغلب اولین کسانی هستند که ضربه میخورند.
سرمایه گذاران استراتژی رشدی همچنین باید توانایی مدیریت تیم اجرایی یک کسب و کار را مد نظر قرار دهند زیرا رسیدن به رشد یکی از سختترین چالشهای یک شرکت است که با داشتن یک تیم اجرایی قوی امکان پذیر است.
علاوه بر این، سرمایه گذاران این نوع استراتژی باید رقیبان شرکت را نیز ارزیابی کنند؛ زیرا یک شرکت ممکن است رشد قابل قبولی داشته باشد اما اگر محصول اصلی آن نتواند در بازار با رقبا رقابت کند، چشم انداز بلندمدت روشنی نخواهد داشت.
استراتژی سرمایه گذاری رشد برای چه کسانی مناسب است؟
این استراتژی ذاتا ریسک پذیرتر از استراتژی سرمایه گذاری ارزشی است.
این نوع استراتژی معمولا فقط در شرایط خاص اقتصادی مناسب است. همچنین این استراتژی برای سرمایه گذارانی که به دنبال افقهای سرمایه گذاری کوتاه مدتتر با پتانسیل بیشتر هستند مناسبتر از سرمایه گذاری ارزش است.
سرمایه گذاری رشد همچنین برای سرمایه گذارانی ایده آل است که نگران جریان نقدی سرمایه گذاری یا سود سهام نیستند.
مطالعات نشان میدهد که سرمایه گذاری رشد برای سرمایه گذارانی که معتقدند بازار روزهای صعودی را در پیش دارد، استراتژی مناسبی است.
از آنجایی که شرکتهای در حال رشد معمولا کوچک و جوان هستند و حضور کمتری در بازار سرمایه دارند، احتمال ورشکستگی آنها بیشتر از شرکتهای ارزشی است.
با این توضیح میتوان نتیجه گرفت که این استراتژی سرمایه گذاری برای سرمایه گذارانی با درآمد بیشتر بهتر است زیرا احتمال ضرر و زیان در آن بیشتر است.
بیشتر بخوانید: 8 تله سرمایه گذاری که باید مراقب آنها باشید!
مزایای استراتژی سرمایه گذاری رشد
- کسب سود در صندوقهای رشدی در زمان کوتاهتری نسبت به سرمایه گذاری ارزش حاصل میشود.
- زمانی که شرکتها رشد خود را آغاز میکنند، معمولا بزرگترین و شدیدترین افزایش سهام را تجربه خواهند کرد.
- استراتژی سرمایه گذاری رشد به تحلیل تکنیکال متکی نیست و شروع سرمایه گذاری در آن آسانتر است.
- رشد این شرکتها معمولا تقویت میشود، در واقع بعد از شروع رشد، دورههای آتی رشد و افزایش ارزش سهام محتملتر خواهد بود.
معایب استراتژی سرمایه گذاری رشد
- سهام در حال رشد معمولا نوسانات زیادی دارد، این بدان معنی است که در روزهای خوب بازار رشد خوبی دارد و در روزهای بد، ارزش سهام با افت بدی مواجه میشود.
- متناسب با شرایط اقتصاد کلان یک کشور، سهام در حال رشد ممکن است به صورت بلندمدت نگهداری شود.
- شرکتهای در حال رشد معمولا برای توسعه به سرمایه متکی هستن در نتیجه نباید از آنها انتظار سود داشت.
استراتژی سوم: سرمایه گذاری مومنتوم
سرمایه گذاران این استراتژی بر این باورند که برندهها همیشه میبرند و بازندهها همیشه میبازند.
به همین دلیل این افراد به دنبال خرید سهامهایی هستند که روند صعودی را تجربه میکنند و تصمیم به فروش سهامهایی بگیرند که به کاهش ارزش خود ادامه میدهند.
سرمایه گذاران این استراتژی سرمایه گذاری به شدت به تحلیلهای تکنیکال متکی هستند و از دادهها و الگوها برای انجام معاملات استفاده میکنند.
سرمایه گذاران مومنتوم برخلاف فرضیه بازار کارآ (EMH) عمل میکنند. در این فرضیه گفته میشود که اطلاعات با سرعت بالایی بر قیمت سهام تاثیر میگذارند و قیمتها خود را با توجه به این اطلاعت تعدیل میکنند.
یک سرمایه گذار مومنتوم بر این باور است که با وجود اطلاعاتی که به صورت عمومی افشا شدهاند، هنوز تغییرات قیمتی وجود دارد که مهم است زیرا بازارها به طور کامل تغییرات اخیر شرکت را تشخیص نمیدهند.
استراتژی سرمایه گذاری مومنتوم برای چه کسانی مناسب است؟
معامله گرانی که میخواهند بر اساس استراتژی مومنتوم عمل کنند باید همیشه آماده خرید و فروش باشند. همچنین در این استراتژی، سود طی چند ماه حاصل میشود.
نکته دیگر اینکه این استراتژی سرمایه گذاری به دادهها متکی است و سرمایه گذاران باید به طور متسمر بازار را رصد کنند.
به دلیل ماهیت سوداگرانه این استراتژی، سرمایه گذاری مومنتوم یکی از پرریسکترین استراتژیها در سرمایه گذاری بوده و بسیار شبیه به معاملات روزانه است که بیشتر پتانسیل نزولی دارد؛ در نتیجه برای کسانی که سرمایه قابل قبولی دارند گزینه مناسبتری است.
مزایای استراتژی سرمایه گذاری مومنتوم
- با استفاده از استراتژی سرمایه گذاری مومنتوم، سودهای کوتاه مدت بالقوه بیشتری وجود دارد زیرا همان طور که همیشه گفته میشود ریسک بالاتر به معنی دریافت پاداش بیشتر است.
- معاملات مومنتوم در کوتاه مدت انجام میشود و نیازی به افزایش سرمایه در دورههای زمانی طولانی نیست.
- معاملات مومنتوم اغلب هیجان انگیزترین سبک معاملات است زیرا بر اساس تغییرات سریع قیمت صورت میگیرد و این مورد نسبت به استراتژیهایی که به نگه داری بلندمدت سرمایه نیاز دارند، مزیت محسوب میشود.
معایب استراتژی سرمایه گذاری مومنتوم
- انجام معاملات مومنتوم به مهارت بالایی نیاز دارد.
- این معاملات بر نوسانات بازار متکی است و بدون افزایش یا کاهش قیمتها ممکن است سود مناسبی وجود نداشته باشد.
- بسته به میزان سرمایه، برای سرمایه گذاری کوتاه مدت احتمال ریسک بالا وجود دارد.
- این معاملات به سرعت بالایی نیاز دارند و سرعتها ممکن است به سرعت از دست بروند.
استراتژی چهارم: سرمایه گذاری میانگین هزینه دلاری (DCA)
بر طبق استراتژی میانگین هزینه دلاری (DCA) انتظار میرود که قیمت یک دارایی طی زمان افزایش یابد؛ بنابراین با خرید کردن دورهای دارایی در بالاترین و پایینترین قیمتها میتوان سرمایهگذاری مناسبی انجام داده و میانگین قیمت خرید خود را پایینتر از ارزش ذاتی یک دارایی نگه داشت.
استراتژی سرمایه گذاری DCA رویهای است که در آن سرمایه گذاریهای منظم در طول زمان انجام میشود که شبیه هیچ کدام از استراتژیهای گفته شده در بالا نیست.
مزیت این استراتژی سرمایه گذاری این است که از تحمیل ضرر در زمان بد بازار جلوگیری میکند، زیرا حتی سرمایه گذاران باتجربه هم ممکن است در زمانی که قیمتها پایین است وسوسه خرید پیدا کنند.
وقتی سرمایهگذاریها با افزایشهای منظم اتفاق میافتند، سرمایهگذار قیمتها را در همه سطوح، از بالا تا پایین، ثبت میکند. این سرمایه گذاریهای دورهای به طور موثر میانگین هزینه خرید هر سهم را کاهش میدهد.
استراتژی سرمایه گذاری DCA برای چه کسانی مناسب است؟
این استراتژی برای اغلب سرمایه گذاران یک روش عاقلانه است که آنها را متعهد به پس انداز کرده و در عین حال سطح ریسک و اثرات نوسانات را کاهش میدهند.
زیرا بیشتر سرمایه گذاران نمیتوانند یک سرمایه گذاری واحد و کلان انجام دهند. اجرای استراتژی هزینههای دلاری به یک جریان نقدی مداوم نیاز دارد.
مزایای استراتژی سرمایه گذاری DCA
- این استراتژی را میتوان با سایر استراتژیهای گفته شده ادغام کرد.
- DCA فاکتور احساسات را در سرمایه گذاری حفظ میکند و بدون توجه به روند بازار، نیاز به سرمایه گذاریهای تکرارشوند دارد.
- در دورههای کاهش قیمت، میانگین هزینهها کاهش یافته و سود بالقوه آینده بیشتر میشود.
معایب استراتژی سرمایه گذاری DCA
- با وجود کاهش هزینهها در دورههای کاهش قیمت، بدهیهای مالیاتی در آینده بیشتر میشود.
- برای این نوع سرمایه گذاری باید جریان نقدی ثابت و پایدار داشت.
- سرمایه گذاران ممکن است وسوسه شوند که استراتژیهای DCA را نظارت نکنند. با این حال، سرمایه گذاریها باید به طور دورهای بررسی شوند.
بعد از انتخاب استراتژی سرمایه گذاری
زمانی که استراتژی خود را انتخاب کردید به این سوالات پاسخ دهید تا عملکرد بهتری داشته باشید:
- آیا میخواهید برای کوتاه مدت سرمایه گذارید کنید یا برای بلند مدت؟
- آیا میخواهید سرمایه گذاری های شما به راحتی قابل دسترسی باشد یا نقدینگی نداشته باشد؟
- آیا میخواهید ریسک رکنید و بازدهی بالاتری داشته باشید یا به دنبال ثبات هستید؟
- آیا میخواهید خودتان سرمایه گذاری را مدیریت کنید یا از یک مشاور کمک بگیرید؟
- آیا میخواهید به طور فعال داراییهای خود را زیر نظر داشته باشید یا منفعلتر باشید؟
- آیا میخواهید به صورت کم و تدریجی سرمایه گذاری کنید یا به صورت یکباره و با سرمایه زیاد؟
سوالات متداول
انواع استراتژیهای سرمایه گذاری کدامند؟
سرمایه گذاری ارزشی، رشد، مومنتوم و DCA مهمترین استراتژیها برای سرمایه گذاری هستند.
بهترین استراتژی سرمایه گذاری کدام است؟
بهترین استراتژی سرمایه گذاری باید به شما کمک کند به اهداف مالی خود برسید. برای هر شخص بهترین استراتژی متفاوت است. به عنوان مثال اگر بهدنبال سریعترین سود هستید که البته ریسک بالایی هم دارد، استراتژی مومنتوم بهترین گزینه است. اما اگر برای بلند مدت سرمایه گذاری میکنید، استراتژی ارزشی انتخاب بهتری است.
چگونه یک استراتژی سرمایه گذاری تنظیم کنیم؟
یک استراتژی کلی سرمایه گذاری بر اساس اهداف بلندمدت شکل میگیرد. زمانی که اهداف مالی تعیین شد میتوانید متناسب با دارایی خود، استراتژی مناسب را تنظیم کنید.
سخن پایانی
انتخاب یک استراتژی از خود استراتژی تصمیم مهمتر و سختتری است؛ در واقع هر استراتژی سرمایه گذاری که شخص به آن متعهد باشد میتواند سود قابل توجهی ایجاد کند.
به یاد داشته باشید هنگام انتخاب استراتژی به رویکردی توجه کنید که متناسب با برنامه و قدرت ریسک پذیری شماست تا بتواند شما را به اهداف مورد نظر برساند.
شما در بورس، علاوه بر خرید و فروش سهام:
- میتوانید در داراییهایی مانند طلا و مسکن سرمایهگذاری کنید
- در صندوقهای سرمایه گذاری بدون ریسک، سود ثابت بگیرید
برای شروع سرمایهگذاری، افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
نام شرکت | ویژگیها | امتیاز | لینک ثبتنام |
---|---|---|---|
کارگزاری آگاه |
|
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود: