آموزش تحلیل فاندامنتال (بنیادی) به زبان ساده

آموزش تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (FA) به فرآیند بررسی ارزش ذاتی سهام یک شرکت یا دارایی با هدف کسب سود از خرید آن گفته می‌شود. بنابراین آموزش تحلیل فاندامنتال یکی از مهمترین موضوعات برای فعالیت در بازارهای مالی به شمار می‌رود.

در تحلیل بنیادی هدف اصلی تحلیلگر پی بردن به این نکته است که آیا قیمت یک دارایی در حال حاضر نسبت به ارزش واقعی آن کمتر است یا بیشتر و در نتیجه تصمیمی آگاهانه برای خرید، نگهداری یا فروش دارایی‌ها خود بگیرد.

تحلیلگر به کمک تحلیل فاندامنتال ارزش ذاتی دارایی را برآورد کرده و بر اساس آن در مورد سرمایه‌گذاری یا عدم آن در دارایی موردنظر تصمیم‌گیری می‌کند.

عناوین مطلب:

اگر می‌خواهید به طور کامل با تحلیل فاندامنتال آشنا شوید تا انتهای این مقاله از بورسینس با موضوع آموزش تحلیل فاندامنتال با ما همراه باشید.

نکات کلیدی برای آموزش تحلیل فاندامنتال

  • تحلیل فاندامنتال روشی برای برآورد ارزش ذاتی سهام یا دارایی‌ها از طریق مقایسه نسبت‌های مالی مهم برای پی بردن به سلامت مالی شرکت‌هاست.
  • هدف از انجام تحلیل بنیادی شناسایی فرصت‌های سرمایه‌گذاری و کسب سود است.
  • تحلیل بنیادی شامل دو نوع کیفی و کمی است. تحلیل کیفی شامل مواردی از جمله سرقفلی، شرایط بازار، ارزش برند و عملکرد شرکت است. در مقابل، تحلیل کمی بر روی جنبه آماری شرکت‌ها متمرکز است.
  • در کنار تحلیل بنیادی نوع دیگری از تحلیل به نام تحلیل تکنیکال یا فنی وجود دارد. در حالی که هدف تحلیل بنیادی درک همه عوامل مؤثر بر شرکت‌ها است، تحلیل تکنیکال به بررسی حرکات قیمت سهام و گذشته قیمت می‌پردازد.

مقالات آموزش تحلیل بنیادی را می‌توانید در این صفحه بخوانید.

آموزش مبانی تحلیل فاندامنتال

تحلیل بنیادی چیست؟ تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال چگونه انجام می‌شود؟ تحلیل بنیادی سهام چیست؟ این‌ها نمونه‌هایی از سوالاتی است که در ادامه بحث به آن‌ها خواهیم پرداخت.

در تحلیل بنیادی پتانسیل شرکت‌ها بر اساس داده‌های مالی و غیر مالی ارزیابی می‌شود تا ارزش منصفانه سهام، اوراق بهادار یا دارایی‌های آن‌ها به دست آید. سرمایه‌گذاران و ذینفعان از تحلیل فاندامنتال برای پیش‌بینی چشم‌انداز رشد و سلامت مالی شرکت‌ها استفاده می‌کنند. از این رو، تحلیل بنیادی یکی از مؤثرترین روش‌ها برای ارزیابی موقعیت‌های سرمایه‌گذاری است.

رویکرد بنیادی شامل بررسی جوانب مختلف عملیات شرکت‌ها از طریق مطالعه ترازنامه، عملکرد گذشته، گزارش‌های مالی، حتی سرقفلی بازار، مدیریت شرکت و رفتار مصرف‌کننده برای پی بردن به ارزش ذاتی سهام است.

روند انجام تحلیل بنیادی از بررسی عوامل اقتصاد کلان مانند اقتصاد کشور و عملکرد صنعت شروع می‌شود و به بررسی عوامل اقتصاد خرد مانند مدیریت، طرح‌های استراتژیک و سیاست‌های تجاری می‌رسد. همچنین، تحلیل می‌تواند از سطح اقتصاد خرد شروع شده و در ادامه به بررسی عوامل کلان ختم شود.

در انجام تحلیل بنیادی، اگر سرمایه‌گذار به این نتیجه برسد که ارزش ذاتی یک سهم بیشتر از قیمت بازار آن است، به این معنی است که آن سهم اشباع فروش شده است. در چنین شرایطی، سرمایه‌گذار می‌تواند چنین سهامی را خریداری کرده و آن را پس از رسیدن به قیمت‌های بالاتر بفروشد.

همچنین، ممکن است سرمایه‌گذار چنین برداشت کند که قیمت یک سهم دچار اشباع خرید شده و آن را بفروشد یا از خرید آن خودداری کند. اشباع خرید به این معنی است که ارزش ذاتی سهام کمتر از قیمت بازار آن است.

بنابراین، تحلیل بنیادی می‌تواند به سرمایه‌گذاران در مدیریت ریسک‌ها و اتخاذ تصمیمات سرمایه‌گذاری آگاهانه کمک کند. نسبت‌های مالی که با استفاده از داده‌های صورت‌های مالی محاسبه می‌شوند، ابزار اصلی تحلیل بنیادی است.

آموزش تحلیل فاندامنتال (FA) در مقابل تحلیل تکنیکال (TA)

معامله‌گران و سرمایه‌گذاران تازه‌وارد در بازارهای ارزهای دیجیتال، فارکس یا سهام اغلب در مورد رویکردی که باید برای تحلیل بازار اتخاذ کنند سردرگم می‌شوند.

تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال دو روی کاملاً متضاد تحلیل بازار هستند و برای تحلیل دارایی‌های مختلف از عوامل کاملاً متفاوتی استفاده می‌کنند. با این حال، در هر دو روش می‌توان نتایج مرتبط با سرمایه‌گذاری را به دست آورد. اما کدام روش بهتر است؟

در واقع، شاید بهتر باشد بپرسیم که هر کدام از این روش‌ها چه اطلاعاتی از بازار به ما می‌دهند. تحلیلگران فاندامنتال بر این باورند که قیمت سهام لزوماً نشان‌دهنده ارزش واقعی آن نیست و مبنای این ایدئولوژی در مورد سرمایه‌گذاری تصمیم‌گیری می‌کنند.

برعکس، تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که حرکت قیمت یک دارایی در آینده را می‌توان تا حدودی از روی رفتار قیمت (پرایس اکشن) در گذشته و داده‌های مربوط به حجم معاملات پیش‌بینی کرد.

آن‌ها خود را سرگرم بررسی عوامل خارجی مؤثر بر قیمت نمی‌کنند، بلکه ترجیح می‌دهند بر نمودارهای قیمت، الگوها و روندهای بازار تمرکز کنند. هدف آن‌ها شناسایی نقاط ایده آل برای ورود و خروج از موقعیت‌های معاملاتی است.

قطعاً هیچ استراتژی تحلیلی بهتری از دو رویکرد فاندامنتال و تکنیکال وجود ندارد، زیرا هر دوی این روش‌ها می‌توانند درک ارزشمندی از جوانب مختلف بازارها به تحلیلگران بدهند.

بیشتر فعالان بازار ممکن است در معاملات خود تنها از یک سبک تحلیل استفاده کنند، اما تعداد زیادی از معامله‌گران از ترکیب هر دو روش فاندامنتال و تکنیکال برای به دست آوردن تصویر بزرگ‌تر بازار استفاده می‌کنند. این روش ترکیبی هم در معاملات کوتاه‌مدت و هم برای سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت مفید است.

مقالات آموزش تحلیل تکنیکال را می‌توانید در این صفحه بخوانید.

انواع تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی به‌طورکلی به دو نوع تقسیم می‌شود:

تحلیل کیفی

روش تحلیل کیفی شامل بررسی وضعیت سرقفلی، رفتار مصرف‌کننده، تقاضا و اعتبار شرکت در بازارهای بزرگ‌تر است.

هدف تحلیلیگر کیفی از تحلیل یک شرکت پاسخ دادن به سؤالات مختلفی است از جمله اینکه دیگران چه دیدگاهی به شرکت دارند، تصمیمات یا اطلاعیه‌های مدیریتی چگونه باعث ایجاد شایعات، هیجان و بحث در بازار می‌شود و اینکه شرکت چه تفاوت‌های با رقبای خود دارد. علاوه بر این، ارزش برند و عوامل رایج دیگر شرکت، موقعیت اجتماعی و اقتصادی آن را در بازار نشان می‌دهد.

تحلیل کمی

تحلیل کمی بیشتر به جنبه آماری، گزارش‌ها و داده‌های شرکت می‌پردازد. این نوع تحلیل بنیادی صرفاً بر مطالعه صورت‌های مالی، عملکرد سه ماهه، ترازنامه، بدهی، جریان نقدی و غیره متکی است.

در تحلیل کمی، تحلیلگر به تحلیل اعداد، نسبت‌ها، و مقادیر مختلف می‌پردازد تا قیمت ذاتی سهام و سلامت مالی کلی شرکت را تعیین کند.

رویکردهای انجام تحلیل بنیادی

به‌طورکلی در انجام تحلیل بنیادی شرکت‌ها از دو رویکرد «از بالا به پایین» و «از پایین به بالا» استفاده می‌شود:

تحلیل بنیادی از بالا به پایین

تحلیل بنیادی می‌تواند از بالا به پایین یا از پایین به بالا انجام شود. سرمایه‌گذاری که از رویکرد بالا به پایین پیروی می‌کند، تحلیل را با در نظر گرفتن سلامت کلی اقتصاد آغاز می‌کند. در این روش، تحلیلگر با تحلیل عوامل مختلف اقتصاد کلان مانند نرخ بهره، تورم و سطح تولید ناخالص داخلی، سعی در تعیین جهت کلی اقتصاد و شناسایی صنایع و بخش‌های اقتصاد دارد که بیشترین فرصت‌های کسب سود را دارند.

سپس، سرمایه‌گذار چشم‌اندازها و فرصت‌های بالقوه خاص را در صنایع و بخش‌های شناسایی شده ارزیابی می‌کند. در نهایت، او مستعدترین سهام را در بهترین صنایع تحلیل و انتخاب می‌کند.

تحلیل بنیادی از پایین به بالا

رویکرد دوم تحلیل بنیادی از پایین به بالا است. در این رویکرد، تحلیلگر به جای شروع تحلیل از مقیاس‌های بزرگ‌تر، کار خود را بلافاصله با تحلیل سهام فردی شرکت‌ها آغاز می‌کند. سرمایه‌گذارانی که از رویکرد پایین به بالا پیروی می‌کنند معتقدند که عملکرد سهام یک شرکت ممکن است بسیار بهتر از وضعیت صنعت کلی باشد.

در رویکرد از پایین به بالا تحلیلگر در درجه اول به عوامل مختلف اقتصادی خرد مانند درآمد و معیارهای مالی شرکت توجه می‌کند. تحلیلگرانی که از این رویکرد استفاده می‌کنند، برای به دست آوردن درک بهتری از عملیات شرکت، ارزیابی کاملی از هر شرکت انجام می‌دهند.

آموزش تحلیل فاندامنتال دارایی‌ها؛ گام به گام

مراحل اصلی تحلیل بنیادی سهام شرکت‌ها، اوراق بهادار و دارایی‌های مختلف عبارت‌اند از:

  1. تحلیل اقتصاد، صنعت و شرکت یا پروژه: تحلیلگر بنیادی ساختار صنعت، اقتصاد، پویایی صنعت، جنبه‌های بازارهای بزرگ‌تر و سایر عوامل کلان اقتصادی را در نظر می‌گیرد. کارشناسان تحلیل بنیادی محصولات، کالاها، خدمات ارائه شده و رقبای موجود را به همراه ساختار هزینه و مدل درآمد و اهداف آتی شرکت مطالعه می‌کنند.
  1. ارزیابی صورت‌های مالی: تحلیلگر باید تمام گزارش‌های شرکت شامل ترازنامه، صورت سود و زیان، جریان نقدی، نسبت قیمت به ارزش دفتری سهام، ارزش بازار خالص دارایی‌ها، و سایر نسبت‌های مهم را به دقت بررسی کند.
  1. بررسی جنبه‌های غیر مالی: علاوه بر صورت‌های مالی یک شرکت، مسائل غیر مالی مانند رقابت، مدیریت، سیاست‌های تجاری و غیره نیز بر شرکت تأثیر می‌گذارد. بنابراین، در تحلیل بنیادی سهام، کارشناسان همچنین به دنبال شناسایی و ارزیابی عواملی هستند که ممکن است بر عملکرد شرکت تأثیر بگذارند.
  1. استفاده از ابزارهای تحلیل بنیادی: سرمایه‌گذاران و تحلیلگران از نسبت‌های مالی برای پی بردن وضعیت مالی شرکت‌ها استفاده می‌کنند. آن‌ها از این نسبت‌ها به همراه داده‌های مالی موجود که از گزارش‌های قبلی شرکت‌ها استخراج شده است برای ارزیابی رشد، ثبات و سرمایه‌گذاری آتی شرکت‌ها استفاده می‌کنند.

آموزش تحلیل بنیادی بورس ایران

در ادامه به آموزش تحلیل بنیادی پیشرفته سهام شرکت‌ها در بورس می‌پردازیم:

صورت‌های مالی

صورت‌های مالی گزارش‌هایی است که شرکت‌ها اطلاعات مربوط به عملکرد مالی خود را از طریق آن‌ها منتشر می‌کنند. کاربران تحلیل فاندامنتال از اطلاعات کمی موجود در صورت‌های مالی برای تصمیم‌گیری در مورد سرمایه‌گذاری در یک دارایی خاص استفاده می‌کنند.

سه صورت مالی مهم در تحلیل فاندامنتال عبارت‌اند از: صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد.

ترازنامه

ترازنامه نشان دهنده سابقه دارایی‌ها، بدهی‌ها و حقوق صاحبان سهام شرکت در یک مقطع زمانی خاص است.

دلیل این نام‌گذاری این است که باید بین سه بخش موجود در ترازنامه یعنی دارایی‌ها، بدهی‌ها و حقوق صاحبان سهام طبق فرمول زیر تعادل برقرار باشد:

بدهی‌ها + حقوق صاحبان سهام = دارایی‌ها

دارایی‌ها شامل منابعی است که در یک زمان معین در تملک شرکت است. این بخش شامل مواردی مانند پول نقد، موجودی کالا، ماشین‌آلات و ساختمان می‌شود. طرف دیگر معادله نشان دهنده کل منابعی مالی است که شرکت برای به دست آوردن آن دارایی‌ها استفاده کرده است.

منابع مالی شامل مجموع بدهی‌ها و حقوق صاحبان سهام است. بدهی‌ها نیز مجموع طلب‌ها یا تعهداتی است که شرکت باید پرداخت کند. در مقابل، حقوق صاحبان سهام بیانگر ارزش کل پولی است که مالکان و صاحبان سهام به شرکت کمک کرده‌اند.

صورت سود و زیان

صورت سود و زیان نتایج مالی یک کسب‌وکار در یک دوره زمانی مشخص را نشان می‌دهد. این صورت مالی مقدار درآمد ایجاد شده و هزینه‌های انجام شده توسط شرکت را در یک دوره مشخص اندازه‌گیری کرده و همچنین مقدار سود یا زیان خالص حاصل را نشان می‌دهد.

در تصویر زیر نمونه‌ای از صورت سود و زیان را مشاهده می‌کنید:

صورت جریان وجوه نقد

صورت جریان‌های نقدی نشان دهنده تاریخچه جریان‌های نقدی ورودی و خروجی یک واحد تجاری در یک دوره زمانی معین است.

به طور معمول، در صورت جریان‌های نقدی بر فعالیت‌های مرتبط با پول نقد زیر پرداخته می‌شود:

  • جریان نقدی ناشی از سرمایه‌گذاری (CFI): وجه نقد مورد استفاده برای سرمایه‌گذاری در دارایی‌ها و همچنین عواید حاصل از فروش سایر مشاغل، تجهیزات یا دارایی‌های بلندمدت.
  • نقدینگی حاصل از تأمین مالی (CFF): وجه نقد پرداختی یا دریافتی حاصل از پرداخت و استقراض وجوه
  • جریان نقدی عملیاتی (OCF): وجه نقد حاصل از عملیات روزانه تجاری

توجه به صورت جریان وجوه نقدی در تحلیل فاندامنتال شرکت‌ها بسیار مهم است زیرا شرکت‌ها نمی‌توانند به راحتی وضعیت نقدی خود را دست‌کاری کنند. حسابداران کارهای زیادی برای دست‌کاری و تغییر درآمدها می‌توانند انجام دهند، اما دست‌کاری کردن وضعیت پول نقدی که در حساب بانکی است سخت است.

به همین دلیل، برخی از سرمایه‌گذاران از صورت جریان وجوه نقدی به عنوان معیار محافظه کارانه‌تری برای ارزیابی عملکرد شرکت استفاده می‌کنند.

برای شروع سرمایه گذاری در بورس این صفحه را از دست ندهید!

آموزش تحلیل فاندامنتال بورس؛ شاخص‌های محبوب

در ادامه به مهمترین شاخص‌ها برای تحلیل بنیادی شرکت‌های بورسی می‌پردازیم:

نسبت‌های مالی

ما در تحلیل بنیادی شرکت‌های بورسی به نمودارهای کندل استیک، اندیکاتورهای MACD یا RSI نگاه نمی‌کنیم؛ در عوض، از چند شاخص‌ انگشت‌شمار برای ارزیابی وضعیت سهام شرکت‌ها استفاده می‌شود.

در این بخش، برخی از محبوب‌ترین این شاخص‌ها که شامل نسبت‌های مالی است را بررسی می‌کنیم:

نسبت سود هر سهم (EPS)

خرید سهام شرکت‌ها به معنای مشارکت در سود ایجاد شده توسط شرکت است. از این رو، سهامداران به نسبت تعداد سهام خود مقدار مشخصی از سود شرکت را دریافت می‌کنند.

EPS معیاری مشخص از سودآوری شرکت‌ها است که نشان می‌دهد شرکت به ازای هر سهم خود چقدر سود ایجاد کرده یا انتظار دارد در آینده ایجاد کند. این نسبت با استفاده از فرمول زیر محاسبه می‌شود:

تعداد سهام / (درآمد خالص – سود سهام ترجیحی) = EPS

فرض کنید که یک شرکت سود سهام پرداخت نمی‌کند و سود آن یک میلیارد تومان است. اگر در مجموع 200000 سهم از این شرکت منتشر شده باشد، طبق فرمول بالا سود هر سهم 5000 تومان خواهد بود. این محاسبات در عین سادگی می‌تواند بینش خوبی در مورد سرمایه‌گذاری در سهام یک شرکت به ما ارائه دهد. شرکت‌های دارای EPS بالاتر (یا در حال رشد) معمولاً برای سرمایه‌گذاران جذاب‌تر هستند.

مانند همه شاخص‌های دیگر، سود هر سهم نمی‌تواند به تنهایی معیار کاملی برای ارزیابی یک سرمایه‌گذاری احتمالی باشد. با این حال نسبت سود هر سهم در کنار شاخص‌های دیگر یکی از ابزارهای مفید تحلیل فاندامنتال بازار سهام است.

نسبت قیمت به درآمد (P/E)

در آموزش تحلیل بنیادی سهام، نسبت قیمت به درآمد ( بخوانید نسبت P به E) با مقایسه قیمت سهام با EPS آن، ارزش کسب‌وکار را تخمین می‌زند. این نسبت از طریق فرمول زیر محاسبه می‌شود:

سود هر سهم / قیمت سهام = P/E

برای درک بهتر نسبت قیمت به درآمد همان شرکت مثال قبلی کهEPS  آن 5000 تومان بود را در نظر بگیرید. فرض کنید قیمت هر سهم این شرکت 10000 باشد؛ در این صورت نسبتP/E  این سهم 2 خواهد بود. اما این به چه معناست؟ تفسیر این نسبت تا حد زیادی به نتیجه سایر تحقیقات ما بستگی دارد.

نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)

نسبت قیمت به ارزش دفتری (یا P/B) می‌تواند به ما نشان دهد که سرمایه‌گذاران شرکت را در رابطه با ارزش دفتری سهام آن چگونه ارزش‌گذاری می‌کنند.

ارزش دفتری، ارزش یک شرکت است که در گزارش‌های مالی آن تعریف شده است (معمولاً به صورت دارایی‌ها منهای بدهی‌ها). محاسبه این نسبت به این صورت است:

ارزش دفتری هر سهم / قیمت هر سهم = P/B

برای درک بهتر این نسبت هم از مثال بالا استفاده می‌کنیم. فرض کنید که ارزش دفتری این شرکت 500 میلیون تومان است. هر سهم با قیمت 10000 تومان معامله می‌شود و تعداد کل سهم‌ها 200000 سهم است. بنابراین ارزش دفتری هر سهم ما 500 میلیون تومان تقسیم بر 200000 سهم است که حاصل آن 2500 تومان است.

با اضافه کردن اعداد به فرمول بالا و تقسیم 10000 تومان بر 2500 تومان، نسبت قیمت به ارزش دفتری 4 خواهد بود. در ظاهر، این نسبت چندان مطلوب به نظر نمی‌رسد. این نسبت نشان می‌دهد که قیمت سهام این شرکت در حال حاضر چهار برابر ارزش واقعی آن روی کاغذ است.

چنین نسبت بالایی می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که سهام این شرکت بیش از حد ارزش‌گذاری شده است. اگر نسبت به دست آمده کمتر از 1 بود، نشان می‌داد که ارزش سهام بیشتر قیمت فعلی آن در بازار است.

یکی از محدودیت‌های نسبت قیمت به ارزش دفتری این است که استفاده از آن برای ارزیابی کسب‌وکارهای «با دارایی‌های زیاد» مناسب‌تر است.

بیشتر بخوانید: تفاوت ارزش و قیمت سهام؛ کدام مبنای خرید است؟

نسبت قیمت به درآمد به نرخ رشد (PEG)

نسبت قیمت به درآمد به نرخ رشد (PEG) دنباله نسبت قیمت به درآمد است که در آن نرخ رشد نیز در نظر گرفته شده است. این نسبت با استفاده از فرمول زیر محاسبه می‌شود:

نرخ رشد درآمد / نسبت قیمت به درآمد = PEG

نرخ رشد درآمد تخمینی از رشد پیش‌بینی شده سود شرکت در یک بازه زمانی معین است. این نسبت را به صورت درصد بیان می‌کنیم. فرض کنید برای شرکت مثال قبل خود میانگین رشد 10 درصدی را طی پنج سال آینده تخمین زده‌ایم. نسبت قیمت به درآمد که در مثال قبل 2 بود را بر 10 تقسیم می‌کنیم که نتیجه نسبت 0.2 به دست می‌آید.

این نسبت نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری در این شرکت سودآور خواهد بود، زیرا زمانی که رشد آتی آن را در نظر بگیریم متوجه ارزش‌گذاری بسیار کم آن در حال حاضر می‌شویم. به‌طورکلی هر سهمی که نسبت آن کمتر از 1 باشد قیمت فعلی آن در مقایسه با ارزش ذاتی آن بسیار کمتر است. بالا بودن این نسبت می‌تواند نشان‌دهنده ارزش‌گذاری بیش از حد سهم باشد.

بسیاری از افراد نسبت PEG را به نسبت P/E ترجیح می‌دهند، زیرا در آن متغیر نسبتاً مهمی لحاظ می‌شود که در نسبت P/E دیده نمی‌شود.

آموزش تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال

از معیارهایی که تا کنون ذکر کردیم نمی‌توان برای تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال استفاده کرد. در عوض، برای ارزیابی ماندگاری و دوام پروژه‌های دیجیتال باید عوامل دیگری را بررسی کرد.

در بخش زیر با تعدادی از شاخص‌های رایج که سرمایه‌گذاران ارزهای دیجیتال برای یافتن فرصت‌های سرمایه‌گذاری استفاده می‌کنند آشنا می‌شوید. این شاخص‌ها عموما در قالب تحلیل درون زنجیره‌ای قرار می‌گیرند:

نسبت ارزش شبکه به حجم تراکنش‌ها (NVT)

نسبت NVT که اغلب به عنوان معادل نسبت P/E در بازارهای ارزهای دیجیتال در نظر گرفته می‌شود، به سرعت در حال تبدیل شدن به یک عنصر اصلی در تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال است.

نسبت ارزش شبکه به تراکنش‌ها را می‌توان به صورت زیر محاسبه کرد:

حجم تراکنش‌های روزانه / ارزش شبکه = NVT

نسبت NVT سعی می‌کند ارزش یک شبکه مشخص را بر اساس ارزش تراکنش‌هایی که پردازش می‌کند تفسیر کند. دو پروژه ارز دیجیتال کوین A و کوین B را در نظر بگیرید. ارزش بازار هر دو کوین 1000000 دلار است. با این حال، کوین A دارای حجم تراکنش روزانه به ارزش 50000 دلار است، در حالی که ارزش مجموع تراکنش‌های کوین B در روز 10000 دلار است.

نسبت NVT کوین A برابر با 20 است و این نسبت برای کوین B معادل 100 است. به‌طورکلی، قیمت دارایی‌هایی با نسبت NVT پایین کمتر از ارزش ذاتی آن‌ها در نظر گرفته می‌شود، در حالی که دارایی‌هایی با نسبت‌های بالاتر قیمت‌هایی بیشتر از ارزش ذاتی خود دارند.

این مقادیر به تنهایی نشان می‌دهد که کوین A در مقایسه با کوین B قیمت پایین‌تر داشته و سرمایه‌گذاری روی آن سودآورتر است. البته بدیهی است که این معیار به تنهایی نمی‌تواند مبنای تصمیم‌گیری‌های سرمایه‌گذاری قرار بگیرد.

آدرس‌های فعال

برخی از تحلیلگران برای پی بردن به میزان استفاده کاربران از یک شبکه به تعداد آدرس‌های فعال آن شبکه توجه می‌کنند. اگرچه آدرس‌های فعال را نمی‌توان به عنوان یک شاخص مستقل معتبر در نظر گرفت (چرا که می‌توان آن را دست‌کاری کرد)، اما با این وجود می‌توان از آن اطلاعات مفیدی در مورد فعالیت شبکه به دست آورد.

در کنار شاخص‌های دیگر، از تعداد آدرس‌های فعال می‌توان در ارزش‌گذاری واقعی دارایی‌های دیجیتال استفاده کرد.

نسبت قیمت کوین به هزینه‌های سربه‌سر ماینینگ

نسبت قیمت کوین به نقطه سربه‌سر ماینینگ (استخراج) یکی از شاخص‌های به کار رفته در ارزش‌گذاری کوین‌های اثبات کار (Proof of Work) است که شرکت‌کنندگان در شبکه آن‌ها را استخراج می‌کنند. در این نسبت هزینه‌های مرتبط با فرآیند ماینینگ که شامل یعنی هزینه برق و سخت افزار است در نظر گرفته می‌شود.

هزینه استخراج یک کوین / قیمت بازار کوین = نسبت قیمت به هزینه استخراج

نسبت قیمت به هزینه ماینینگ می‌تواند اطلاعات زیادی را در مورد وضعیت فعلی شبکه بلاک‌چین نشان دهد. نقطه سربه‌سر به هزینه‌های استخراج یک کوین اشاره دارد؛ به عنوان مثال، اگر این نقطه 10000 دلار باشد، ماینرها معمولاً باید 10000 دلار برای تولید یک واحد جدید از آن کوین هزینه کنند.

فرض کنید که کوین A با قیمت 5000 دلار و سکه B با قیمت 20000 دلار معامله می‌شود و نقطه سر به سر هزینه‌های هر دو 10000 دلار است. نسبت کوین A برابر با 0.5 خواهد بود، در حالی که نسبت سکه B دو خواهد بود.

از آنجایی که نسبت کوین A کمتر از 1 است، می‌توان نتیجه گرفت که فرایند استخراج این کوین برای ماینرها با ضرر همراه است. در سوی مقابل، استخراج کوین B سودآور است زیرا ماینرها به ازای هر 10000 دلاری که هزینه می‌کنند، 20000 دلار به دست می‌آورند.

این سودده و ضررده بودن فرایند استخراج می‌توان باعث شود که این نسبت به مرور زمان به سمت عدد 1 میل کند. کسانی که کوین A را با ضرر استخراج می‌کنند، احتمالاً شبکه را ترک می‌کنند مگر اینکه قیمت کوین افزایش یابد.

از طرف دیگر کوین B به دلیل سوددهی استخراج، ماینرهای بیشتری را جذب می‌کند. در نتیجه تعداد ماینرها به قدری زیاد می‌شود که استخراج این کوین دیگر سودی به همراه نداشته باشد.

در مورد اعتبار این شاخص بحث‌های مطرح است. با این حال، نسبت قیمت کوین به هزینه‌های سربه‌سر ماینینگ تصویر خوبی از وضعیت اقتصادی فرایند ماینینگ به کاربران می‌دهد.

وایت پیپر، تیم توسعه و نقشه راه

محبوب‌ترین روش برای پی بردن به ارزش ارزهای دیجیتال و توکن‌ها شامل انجام تحقیقات سنتی در مورد پروژه‌ها است. تحلیلگران با خواندن وایت پیپر (سندی که سازندگان جزئیات مربوط به پروژه را در آن منتشر می‌کنند)، می‌توانند با اهداف پروژه، موارد استفاده آن و فناوری دخیل در توسعه آن آشنا شوند.

با مطالعه سوابق اعضای تیم توسعه می‌توان به توانایی آن‌ها در ساخت و مقیاس‌پذیر کردن محصول پیش رو پی برد. در نهایت، با بررسی نقشه راه می‌توان فهمید که آیا پروژه در مسیر درست قرار دارد یا خیر. با انجام تحقیقات بیشتر می‌توان مطمئن شد که آیا سازندگان در رساندن پروژه به اهداف تعیین شده در نقشه راه موفق خواهند بود یا خیر.

مزایا و معایب آموزش تحلیل فاندامنتال

مزایا

تحلیل فاندامنتال یک روش قوی برای ارزیابی کسب‌وکارها است و برای این کار نمی‌توان صرفاً به تحلیل تکنیکال اکتفا کرد. مطالعه طیف وسیعی از عوامل کمی و کیفی نقطه شروع اصلی برای تحلیل هر دارایی توسط تحلیلگران سراسر دنیا است.

با توجه به اینکه آموزش تحلیل فاندامنتال بر تکنیک‌های آزمایش شده و داده‌های آماده متکی است، هر کسی می‌تواند این تحلیل را انجام دهد. این گفته حداقل در بازارهای سنتی صدق می‌کند. اما در دنیای ارزهای دیجیتال که هنوز یک صنعت کوچک است، داده‌های لازم همیشه به صورت آماده در دسترس نیست، و همبستگی شدید بین ارزهای مختلف باعث می‌شود تحلیل فاندامنتال اثربخشی بازارهای بورس یا فارکس را نداشته باشد.

تحلیل فاندامنتال، در صورت انجام درست، می‌تواند ابزار موثری برای شناسایی سهام و دارایی‌هایی باشد که قیمت آن‌ها در حال حاضر کمتر از ارزش ذاتی‌شان است و پتانسیل رشد قیمت در آینده نزدیک را دارند.

سرمایه‌گذاران برجسته مانند وارن بافت و بنجامین گراهام همواره نشان داده‌اند که تحقیقات دقیق در مورد شرکت‌ها به روش بنیادی می‌تواند نتایج فوق‌العاده‌ای به همراه داشته باشد.

معایب

انجام تحلیل فاندامنتال آسان است، اما انجام تحلیل فاندامنتال خوب دشوارتر است. تعیین «ارزش ذاتی» یک سهم فرآیندی زمان‌بر است و صرفاً به وارد کردن اعداد در چند فرمول ساده محدود نمی‌شود.

در تحلیل فاندامنتال شرکت‌های بورسی و بازارهای دیگر فاکتورهای زیادی را باید ارزیابی کرد و منحنی یادگیری این هنر می‌تواند شیب تندی داشته باشد. علاوه بر این، استفاده از این روش از تحلیل بیشتر مناسب معاملات بلندمدت است تا معاملات کوتاه‌مدت.

این نوع تحلیل همچنین نیروهای قدرتمند بازار و روندهایی را که تحلیل تکنیکال می‌تواند شناسایی کند، نادیده می‌گیرد. در نهایت هیچ تضمینی وجود ندارد که سهامی که قیمت بسیار پایین‌تری نسبت به ارزش واقعی‌شان دارند (بر اساس معیارهای مختلف) در آینده شاهد رشد قیمت باشد.

سؤالات متداول

آموزش تحلیل فاندامنتال چیست؟

آموزش تحلیل فاندامنتال به معنی یادگیری روش‌هایی برای برآورد ارزش ذاتی سهام یا دارایی‌ها از طریق مقایسه نسبت‌های مالی مهم برای پی بردن به سلامت مالی شرکت‌ها است.

تفاوت تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال چیست؟

در تحلیل فاندامنتال از عوامل خرد و کلان اقتصادی و وضعیت داخلی شرکت‌ها برای پیش‌بینی آینده شرکت‌ها و از صورت‌های مالی و نسبت‌های مالی برای تعیین ارزش ذاتی سهام استفاده می‌شود. در حالی که در تحلیل تکنیکال، هدف پیش‌بینی حرکت آتی قیمت بر اساس رفتار قیمت در گذشته است.

در تحلیل فاندامنتال شرکت‌های بورسی از چه شاخص‌هایی استفاده می‌شود؟

از جمله شاخص‌های پرکاربرد در تحلیل فاندامنتال شرکت‌های بورسی می‌توان به صورت‌های مالی شامل ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقدی و نسبت‌های مالی از جمله نسبت سود هر سهم، نسبت قیمت به درآمد، نسبت قیمت به ارزش دفتری و نسبت قیمت به درآمد به نرخ رشد اشاره کرد.

در تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال چه معیارهایی به کار می‌رود؟

برای تحلیل فاندامنتال پروژه‌های کریپتوکارنسی از شاخص‌هایی مانند نسبت ارزش شبکه به حجم تراکنش‌ها، تعداد آدرس‌های فعال، نسبت قیمت کوین به نقطه سربه‌سر ماینینگ و وایت پیپر، تیم توسعه و نقشه راه پروژه‌ها استفاده می‌شود.

دوره‌های آموزش فاندامنتال

مطالب اینترنت می‌تواند پراکنده باشد و شما را سردرگم کند.

شرکت در یک دوره فاندامنتال، درک بیشتری از این تحلیل به شما ارائه می‌دهد.

لیست دوره‌های غیرحضوری و حضوری تحلیل فاندامنتال را در این صفحه ببینید.

سخن پایانی

در این مقاله به آموزش تحلیل بنیادی به زبان ساده در بازار بورس ایران و آموزش تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال پرداختیم.

تحلیل فاندامنتال روشی ثابت‌شده برای ارزیابی بازارها است که برخی از معامله‌گران موفق و بلندمدت براساس آن سرمایه‌گذاری می‌کنند. سرمایه‌گذاران با تسلط بر تحلیل فاندامنتال نه تنها می‌توانند ارزش واقعی سهام، ارزهای دیجیتال و سایر دارایی‌ها را بهتر تخمین بزنند، بلکه کسب‌وکارها و صنایع را به‌طورکلی بهتر درک کنند.

با توجه به نوپا بودن بازارهای کریپتو، ممکن است آموزش تحلیل فاندامنتال در این بازارها چندان مؤثر نباشد. قبل از هر گونه سرمایه‌گذاری همیشه تحقیقات شخصی خودتان را انجام دهید و اطمینان حاصل کنید که یک استراتژی مدیریت ریسک قوی دارید.

مقالات مرتبط:

آیا این مطلب مفید بود؟
‌بله‌‌خیر‌

شما در بورس، علاوه بر خرید و فروش سهام:

  • می‌توانید در دارایی‌هایی مانند طلا و مسکن سرمایه‌گذاری کنید
  • در صندوق‌های سرمایه گذاری بدون ریسک، سود ثابت بگیرید

برای شروع سرمایه‌گذاری، افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاری‌ها انجام دهید:

نام شرکتویژگی‌هاامتیاز
کارگزاری آگاه
  • باشگاه مشتریان با جایزه
  • نرم‌افزار معاملاتی پیشرفته
  • دریافت اعتبار معاملاتی
  • خرید آنلاین صندوق‌ سرمایه‌گذاری
  • ثبت‌نام آنلاین برای کد بورسی
blankثبت نام در بورس

برای سرمایه‌گذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه می‌شود:

نام خدماتویژگی‌ها
دوره‌های آموزش تحلیل تکنیکال
  • دوره‌های حضوری + غیرحضوری
  • شناخته‌شده‌ترین اساتید
  • در سطح مقدماتی، متوسط و پیشرفته
  • ارائه مدرک معتبر گذراندن دوره
blank

بیشتر بخوانید:

آموزش تحلیل بنیادی سهام (فاندامنتال)

0 0 رای
به مطلب امتیاز دهید:
اشتراک
اطلاع از
guest

0 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی‌ترین بیشترین رای
Inline Feedbacks
مشاهده همه دیدگاه‌ها
blank
0
از دیدگاه‌ شما استقبال می‌کنیمx