کاپیتالیسم یا نظام سرمایهداری یکی از معروفترین سیستمهای اقتصادی است که در آن افراد یا مشاغل خصوصی، مالک کالاهای سرمایهای هستند.
در ادامه این مقاله به طور کامل به شرح کاپیتالیسم، اهداف این سیستم، مزیتها و معایب و کشورهایی که از کاپیتالیسم بهمنظور هدایت اقتصاد خود استفاده میکنند، خواهیم پرداخت.
عناوین مطلب:
نکات کلیدی
- نظام سرمایهداری یا کاپیتالیسم یک سیستم اقتصادی است که مشخصه بارز آن مالکیت خصوصی تولید، خصوصاً در بخش صنعت، است
- نظام کاپیتالیسم وابسته به اجرای حقوق مالکیت خصوصی است که انگیزههایی برای سرمایهگذاری و استفاده مولد از سرمایه مولد ایجاد میکند.
- نظام کاپیتالیسم از نظامهایی چون فئودالیسم و مرکانتیلیسم (مکتب سوداگرایی) در اروپا سر برآورد و به شکل چشمگیری، صنعتیشدن و دسترسی گسترده به کالاهای بازار انبوه را افزایش داد.
- کاپیتالیسم خالص را میتوان مخالف سوسیالیسم خالص (جایی که تمام ابزار تولید جمعی یا دولتی هستند) و همچنین اقتصادهای مختلط (که چیزی بین سرمایهداری خالص و سوسیالیسم خالص است) دانست.
- عملکرد کاپیتالیسم در دنیای واقعی، به طور معمول مستلزم نوعی «سرمايهداری رفاقتی (crony capitalism)» دانسته میشود. این موضوع به علت تقاضا از سوی کسبوکارها برای مداخله تبعیضآمیز دولت و همچنین انگیزههای دولت برای مداخله در اقتصاد است.
کاپیتالیسم (Capitalism) به زبان ساده چیست؟
در ویدیو زیر توضیحات کاملی در خصوص کاپیتالیسم ارائه شده است:
کاپیتالیسم، یک سیستم اقتصادی است که افراد خصوصی مالکیت دارایی را برعهده دارند و مطابق با منافع خود این داراییها را کنترل میکنند.
در این نظام اقتصادی مهم، سرمایهداران عرضه و تقاضا را بهگونهای تنظیم میکنند که بتواند منافع جامعه را نیز مرتفع سازد، بنابراین هیچ برنامهریزی مرکزی یا اقتصاد دستوری در کاپیتالیسم حاکم نیست.
ویژگی اساسی کاپیتالیسم، انگیزه کسب سود است. اگرچه ممکن است در نگاه اول، این ویژگی مخرب یا سطحی به نظر برسد، اما در نظام سرمایهداری هر فرد علاوه بر منافع خویش نیازمند درنظرگرفتن منافع دیگران نیز هست، زیرا بدون پرداختن به خواستههای دیگری، عملاً رسیدن به خواستههای خود امکانپذیر نخواهد بود. همین نفع شخصی است که میتواند بهعنوان موتور پیشران عمل کرده و موجب رونق اقتصادی کشورها شود. ازاینرو ممکن است کاپیتالیسم بتواند به حل مشکلات مربوط به تولید اقتصادی و توزیع منابع، کمک کند.
برخلاف سوسیالیسم یا فئودالیسم که برنامهریزیهای اقتصادی را از طریق روشهای سیاسی متمرکز اعمال میکنند، در نظام سرمایهداری، برنامهریزی اقتصادی از طریق تصمیمگیریهای غیرمتمرکز و داوطلبانه صورت میگیرد.
به نقل از سایت imf:
سرمایه داری اغلب به عنوان یک نظام اقتصادی در نظر گرفته می شود که در آن بازیگران خصوصی مالکیت و کنترل دارایی را مطابق با منافع خود در اختیار دارند و عرضه و تقاضا آزادانه قیمت ها را در بازارها به گونه ای تعیین می کنند که بتواند به بهترین وجه به منافع جامعه خدمت کند. ویژگی اساسی سرمایه داری انگیزه کسب سود است.
متن اصلی:Capitalism is often thought of as an economic system in which private actors own and control property in accord with their interests, and demand and supply freely set prices in markets in a way that can serve the best interests of society. The essential feature of capitalism is the motive to make a profit.
پایههای اصلی کاپیتالیسم
هر نظام اقتصادی بر مجموعهای از اصول و پایهها استوار است. کاپیتالیسم نیز ستونهای زیربنایی مخصوص به خود را دارد که عبارتاند از:
- دارایی خصوصی
- منفعت شخصی
- رقابت
- آزادی انتخاب
- نقش محدود دولت
میران تأثیرگذاری هر یک از این پایهها، میتواند اشکال مختلفی از کاپیتالیسم را ایجاد کند.
بهعنوانمثال خالصترین نوع نظام کاپیتالیسم، بازار آزاد یا سرمایهداری آزاد (Laissez-faire Capitalism) است که در آن افراد از تمام قیود آزاد هستند. در کاپیتالیسم آزاد، افراد میتوانند خود تعیین کنند که کجا میخواهند سرمایهگذاری کنند، چه میخواهند تولید کنند یا بفروشند، و کالاها و خدمات را با چه قیمتی میخواهند مبادله کنند. بازار آزاد بدون چککردن و کنترلکردن کار میکند.
در اقتصادهای مختلط که ترکیبی از بازار و دولت است، نقش دولت پررنگتر است و تلاش میکند نارساییهای بازار را اصلاح کند.
امروزه، اکثر کشورها یک نظام سرمایهداری مختلط را اعمال میکنند که شامل برخی مقررات دولتی برای کسبوکار و همچنین مالکیت صنایع است.
کاپیتالیسم و مالکیت خصوصی
حقوق مالکیت خصوصی از اجزای اساسی کاپیتالیسم است.
اغلب مفاهیم مدرن در مورد مالکیت خصوصی برآمده از نظریه مزرعه رعیتی (theory of homesteading) جان لاک (John Locke) است که در آن انسانها از طریق ترکیب کار خود با منابع مطالبه نشده مدعی مالکیت میشوند.
پس از تملک، تنها وسیله قانونی انتقال ملک از طریق مبادله داوطلبانه، هدایا، وراثت، و یا تملک دوباره زمین با انجام کار با استفاده از منابع و اموال متروکه است.
مالکیت خصوصی با انگیزه دادن به مالک منابع برای به حداکثر رساندن ارزش ملک، بهرهوری را افزایش میدهد؛ بنابراین، هر چه منابع باارزشتر باشد، قدرت تجارت بیشتری در اختیار مالکین قرار میگیرد.
در یک نظام سرمایهداری، شخصی که مالک است همه حقوق مرتبط با آن ملک را هم در اختیار دارد.
برای اینکه افراد یا مشاغل بتوانند کالاهای سرمایهای خود را با اطمینان به کار بگیرند، باید نظامی وجود داشته باشد که از حق قانونی آنها برای مالکیت یا انتقال مالکیت خصوصی محافظت کند.
یک جامعه سرمایهداری بر استفاده از این قراردادها، معاملات عادلانه و قانون مسئولیت مدنی برای تسهیل و اجرای حقوق مالکیت خصوصی استوار است.
اگر ملکی مالک خصوصی نداشته باشد و در اختیار عموم باشد، میتواند مشکلی مشهور به نام «تراژدی منابع مشترک (tragedy of the commons)» را ایجاد کند.
اگر منبعی مشترک و در اختیار عموم باشد، افراد بتوانند آزادانه از آن استفاده کنند و هیچ محدودیت دسترسی وجود نداشته باشد، تمام افراد در جهت حداکثر استفاده از آن منبع و دارایی تلاش میکنند و هیچ انگیزهای برای حفظ یا سرمایهگذاری مجدد در این منبع وجود نخواهد داشت.
رویکردهای مختلف داوطلبانه یا غیرداوطلبانه دیگر در کنار خصوصیسازی منابع، یکی از راهکارهای ممکن برای حل این مشکل است.
سرمایهداری و سودها و زیانها
سود حاصل از کاپیتالیسم ارتباط نزدیکی با مفهوم مالکیت خصوصی دارد.
با این تعریف، فرد فقط وقتی که مطمئن باشد معاملهای به شکل مادی یا معنوی به او سود میرساند به طور داوطلبانه وارد معامله مالکیت خصوصی میشود. در چنین معاملاتی، هر یک از طرفین ارزش ذهنی یا سودی بیشتر از این معامله کسب میکنند.
معامله داوطلبانه مکانیسم پیشبرنده فعالیتها در یک نظام سرمایهداری است. مالکین منابع بر سر مصرفکنندگان با یکدیگر رقابت میکنند که آنها هم به نوبه خود با سایر مصرفکنندگان بر سر کالاها و خدمات رقابت دارند.
تمام این فعالیتها در سیستم قیمتگذاری انجام میشود که عرضه و تقاضا را برای ایجاد هماهنگی بین توزیع منابع به تعادل میرساند.
یک سرمایهدار با استفاده بهینه از کالاهای سرمایهای بیشترین سود را کسب کرده و درعینحال کالا یا خدماتی را با بالاترین ارزش تولید میکند.
در این نظام، اطلاعات در مورد این که چه چیزی بالاترین ارزش را دارد، از طریق قیمتی که افراد حاضر در بازار به طور داوطلبانه برای کالاها یا خدمات میپردازند منتقل میشود.
به عبارت ساده، این افراد هستند که با تقاضای خود میزان ارزشمندبودن یک کالا یا خدمت را نشان میدهند.
سود نشانگر این مسئله است که ورودیهای کمارزشتر، تبدیل به خروجیهای باارزشتر شدهاند. در عوض، سرمایهدار با عدم مصرف بهینه منابع سرمایهای و تولید خروجیهای کمارزشتر دچار زیان میشود.
کاپیتالیسم یا اقتصاد آزاد
کاپیتالیسم و اقتصاد آزاد (Free Enterprise) معمولاً مترادف در نظر گرفته میشوند.
در حقیقت، این دو مفهوم بسیار مرتبط هستند و ویژگیهای هم پوشاننده دارند؛ ولی درعینحال مجزا از یکدیگرند.
داشتن اقتصاد سرمایهداری بدون اقتصاد کاملاً آزاد امکانپذیر است و ممکن است بازاری آزاد بدون سرمایهداری وجود داشته باشد. هر اقتصادی تا زمانی که افراد خصوصی کنترل عوامل تولید را در دست داشته باشند سرمایهداری محسوب میشود.
بااینحال، یک سیستم سرمایهداری را هنوز هم میتوان توسط قوانین دولتی قانونگذاری کرد و هنوز میتوان از سود حاصل از تلاشهای سرمایهداری مالیاتهای سنگین گرفت.
«اقتصاد آزاد (به انگلیسی Free Enterprise)» را میتوان تقریباً مترادف مبادلات اقتصادی عاری از نفوذ قهری دولت در نظر گرفت. با اینکه بعید به نظر میرسد، اما ایجاد سیستمی که در آن افراد تصمیم بگیرند کلیه حقوق مالکیت را به شکل اشتراکی داشته باشند امکانپذیر است.
حقوق مالکیت خصوصی هنوز در یک سیستم آزاد اقتصادی وجود دارد با اینکه مالکیت خصوصی ممکن است به شکل داوطلبانه بدون داشتن مجوز دولتی بهعنوان یک مالکیت اشتراکی در نظر گرفته شود.
اگر انباشت، تملک، و سودآوری از سرمایه بنای اصلی کاپیتالیسم باشد، آزادی از اجبار دولتی هم بنای اصلی اقتصاد آزاد است.
فئودالیسم، ریشه سرمایهداری
سرمایهداری از فئودالیسم اروپا نشئت گرفت.
تا قرن دوازدهم، کمتر از پنج درصد جمعیت اروپا در شهرها زندگی میکردند. کارگران ماهر در شهر زندگی میکردند؛ اما بهجای یک دستمزد واقعی، فقط معاش خود را از اربابان فئودال دریافت مینمودند.
دراینبین، اکثر کارگران، برده اشراف زمیندار بودند. بااینوجود، در اواخر قرونوسطی و با افزایش شهرهایی که مراکز صنعت و تجارت تلقی میشدند، افزایش شهرنشینی به لحاظ اقتصادی اهمیت بیشتری پیدا کرد.
پیدایش دستمزد واقعی که در معاملات و تجارت ارائه میشد، افراد بیشتری را تشویق کرد تا به شهرها مهاجرت کنند، جایی که میتوانستند بهجای امرارمعاش در ازای کار، پول بیشتری دریافت کنند.
دختران و پسران اضافه خانوادهها که باید به کار گماشته میشدند، حال میتوانستند در شهرهای تجاری منابع درآمد جدید پیدا کنند. کودکان کار بخشی از توسعه اقتصادی شهرها به شمار میرفتند، به همان اندازه که بردهها بخشی از زندگی روستایی بودند.
مرکانتیلیسم جایگزین فئودالیسم میشود
مرکانتیلیسم (Mercantilism) بهتدریج جایگزین سیستم اقتصادی فئودالی در اروپای غربی و در قرنهای شانزدهم تا هجدهم به سیستم اقتصادی اولیه تجارت تبدیل شد.
مرکانتیلیسم در قالب تجارت بین شهرها آغاز شد؛ اما معاملات لزوماً رقابتی نبودند. در ابتدا، هر شهر دارای محصولات و خدمات بسیار متفاوتی بود که بهتدریج و بهمرورزمان با تقاضا یکسانسازی (Homogenization) شد.
بعد از یکسانسازی کالاها، تجارت در حلقههای وسیعتر و گستردهتری انجام میگرفت: شهر به شهر، بخش به بخش، استان به استان و سرانجام ملت به ملت.
هنگامی که کشورهای متعدد شروع به ارائه کالاهای مشابهی برای تجارت کردند، تجارت هم تبدیل به یک مزیت رقابتی شد و در قارهای که دائماً در جنگ گرفتار میشد، حس شدید ناسیونالیسم به این مسئله هم دامن میزد.
استعمار دوشادوش مرکانتیلیسم شکوفا شد؛ اما ملتهایی که جهان را مستعمره خود میکردند، تلاشی برای افزایش تجارت نداشتند. بیشتر مستعمرات با سیستمی اقتصادی تنظیم شده بود که نشان از فئودالیسم داشت و کالای خام را به سرزمین مادری باز میگرداند.
بهعنوانمثال، مستعمرات انگلستان در آمریکای شمالی مجبور بودند محصول تمامشده را با چیزی شبیه به ارز خریداری کنند که البته اجازه تجارت با سایر ملل را به آنها نمیداد.
این آدام اسمیت (Adam Smith) بود که متوجه شد که مرکانتیلیسم نیرویی برای توسعه و تغییر نیست، بلکه یک سیستم عقبگردکننده است که بین ملل مختلف ایجاد عدم تعادل میکند و آنها را از پیشرفت بازمیدارد. ایدههای او در مورد بازار آزاد، جهان را بهسوی سرمایهداری هدایت کرد.
رشد سرمایهداری صنعتی
ایدههای اسمیت بهموقع مطرح شدند؛ زیرا انقلاب صنعتی در حال پدیدآوردن تکانهای بود که بهزودی قرار بود دنیای غرب را به لرزه درآورد.
معدن طلای استعمار، ثروت و تقاضای جدید برای محصولات صنایع داخلی به ارمغان آورده بود که باعث گسترش و مکانیزهشدن تولید میشد.
با پیشرفت تکنولوژی، دیگر لازم نبود که کارخانهها در نزدیکی آبراهها یا آسیابهای بادی ساخته شوند. در نتیجه، صنعتگران شروع به ساختوساز در شهرهایی کردند که اکنون هزاران نفر نیروی کار آماده فعالیت داشتند.
سرمایهگذاران برجسته صنعتی اولین افرادی بودند که در طول زندگی خود ثروتهای بزرگ انباشته میکردند. این عده گاهی از اشراف زمیندار و همچنین بسیاری از وامدهندهها و بانکدارها پیشی میگرفتند.
برای اولینبار در تاریخ، افراد عادی میتوانستند امید ثروتمند شدن داشته باشند. این جمعیت ثروتمندتر کارخانههای بیشتری میساختند که احتیاج به نیروی کار بیشتر داشت و درعینحال کالاهای بیشتری برای خرید افراد تولید میکرد.
در طول این دوره، اصطلاح «کاپیتالیسم (سرمایهداری)» که از کلمه لاتین «کاپیتالیس (capitalis)» به معنای «سر گوساله» گرفته شده است، برای اولینبار توسط یک فرانسوی سوسیالیست، یعنی لوئیس بلانک (Louis Blanc) در سال 1850 استفاده شد تا به سیستم مالکیت انحصاری صنعتی که بهجای مالکین مشترک، مالکین خصوصی داشت اشاره کند.
برخلاف تصور عامه، کارل مارکس (Karl Marx) اصطلاح کاپیتالیسم را ایجاد نکرد؛ گرچه که قطعاً در افزایش استفاده از آن نقش داشت.
اثرات سرمایهداری صنعتی
سرمایهداری یا کاپیتالیسم صنعتی تمایل داشت تا بهجای صرفاً طبقه اشراف، به سطوح بیشتری از جامعه منفعت برساند.
دستمزدها افزایش پیدا کردند و دراینبین تشکیل اتحادیهها کمکی اساسی محسوب میشدند.
استاندارد زندگی با افزایش مصرف و در نتیجه تولید انبوه محصولات مقرونبهصرفه افزایش پیدا کرد. این رشد منجر به تشکیل طبقه متوسط و در نتیجه صعود افراد بیشتری از طبقات فرودست و بیشتر کردن جمعیت طبقه متوسط شد.
آزادیهای اقتصادی کاپیتالیسم در کنار آزادیهای سیاسی دموکراتیک، فردگرایی لیبرال و نظریه حقوق طبیعی به بلوغ رسید.
بااینحال، این بلوغ یکپارچه به این معنا نبود که تمام سیستمهای سرمایهداری به لحاظ سیاسی آزاد هستند یا آزادی فردی را تشویق میکنند.
میلتون فریدمن (Milton Friedman) که اقتصاددانی بزرگ و مشهور و مدافع سرمایهداری و آزادی فردی است، در کتاب سرمایهداری و آزادی (سال انتشار 1962) نوشت: «سرمایهداری شرط لازم برای آزادی سیاسی است اما شرط کافی نیست.»
گسترش چشمگیر بخش مالی با رشد سرمایهداری صنعتی همراه بود.
بانکها پیشازاین انباری برای اشیای باارزش، دفتر پایاپای تجارت از راه دور یا وامدهنده به اشراف و دولتها بودند؛ اما اکنون در خدمت تأمین نیاز تجارت روزمره و واسطه اعتباری پروژههای سرمایهگذاری بلندمدت و بزرگ قرار گرفته بودند.
تا قرن بیستم، با افزایش عمومی شدن معاملات سهام و ارائه ابزار سرمایهگذاری به افراد بیشتر، برخی اقتصاددانان تغییری را در سیستم تشخیص دادند و آن، «سرمایهداری مالی» بود.
کاپیتالیسم و رشد اقتصادی
کاپیتالیسم یا نظام سرمایهداری توانسته است با ایجاد انگیزه برای کارآفرینان برای تغییر مکان منابع خود از کانالهایی که سودآوری ندارند به سمت حوزههایی که نزد مصرفکنندگان از ارزش بیشتری برخوردارند، وسیلهای بسیار مؤثر در رشد اقتصادی باشد.
پیش از ظهور کاپیتالیسم در سدههای 18 و 19، رشد سریع اقتصادی اساساً از طریق فتوحات و استخراج منابع مردمی که سرزمین آنها فتح شده بود حاصل میشد.
بهطورکلی، این فرایند محلی و فرایندی مجموع صفر (Zero-sum) بود؛ یعنی در این فرایند، نفع یکی به قیمت ضرر دیگری بود.
تحقیقات نشان میدهد که متوسط درآمد سرانه جهانی بین ظهور جوامع کشاورزی تا حدود 1750، زمانی که ریشههای اولین انقلاب صنعتی کمکم آثار خود را نشان میدادند، بدون تغییر باقی ماند.
در قرنهای بعد، فرایندهای تولید سرمایهداری ظرفیت تولید را بهشدت افزایش دادند. کالاهای بیشتر و بهتر ارزان در اختیار جمعیت گستردهای از افراد قرار میگرفتند و استانداردهای زندگی به شکلی غیرقابلتصور بالا میرفت.
در نتیجه، بیشتر نظریهپردازان سیاسی و تقریباً همه اقتصاددانان استدلال میکنند که سرمایهداری کارآمدترین و مولدترین سیستم مبادله است.
تفاوت سرمایهداری و سوسیالیسم
از نظر اقتصاد سیاسی، کاپیتالیسم اغلب در برابر سوسیالیسم قرار میگیرد.
تفاوت اساسی سرمایهداری و سوسیالیسم در تملک و کنترل ابزار تولید است.
در یک اقتصاد سرمایهداری، دارایی و مشاغل متعلق به افراد است و توسط آنها کنترل میشود. در یک اقتصاد سوسیالیستی، دولت ابزار اصلی تولید را در اختیار دارد و آنها را اداره میکند. بااینحال، تفاوتهای دیگری هم در قالب برابری، کارایی و اشتغال وجود دارند.
برابری
اقتصاد سرمایهداری برای برابری افراد اهمیت چندانی قائل نیست. در واقع، عقیده اقتصاد سرمایهداری این است که نابرابری نیروی محرکهای برای تشویق نوآوری است که در نهایت باعث پیشرفت اقتصادی میشود.
از دیگر سو، دغدغه اصلی الگوی سوسیالیستی توزیع مجدد ثروت و منابع از ثروتمندان به فقرا به جهت عدالت و حصول اطمینان از برابری فرصتها و درآمدهاست.
در نظام سوسیالیستی، برابری دستاوردی بسیار پراهمیتتر از موفقیت و دستیابی محسوب میشود و نفع جمعی، مسئلهای فراتر و بزرگتر از فراهمسازی فرصت پیشرفت برای افراد است.
کارایی
استدلال کاپیتالیسم این است که انگیزه کسب سود و منفعت، شرکتها را به سمت توسعه محصولات جدید و نوآورانه که موردنظر مصرفکنندهاند و در بازار تقاضا دارند سوق میدهد.
همچنین سرمایهداری معتقد است مالکیت دولتی ابزار تولید، منجر به ناکارآمدی میشود؛ زیرا بدون انگیزه کسب درآمد بیشتر، مدیریت، کارگران و توسعهدهندگان احتمالاً تلاش چندانی برای پیشبردن ایدهها یا محصولات جدید انجام نخواهند داد.
اشتغال
در اقتصاد سرمایهداری، دولت به طور مستقیم نیروی کار استخدام نمیکند. این عدم اشتغال دولتی میتواند منجر به بیکاری در زمان رکود و بحران اقتصادی شود.
در یک اقتصاد سوسیالیستی، دولت کارفرمای اصلی است.
در دوران فشار اقتصادی، دولت سوسیالیستی میتواند سفارش استخدام صادر کند؛ بنابراین اشتغال کامل وجود خواهد داشت.
همچنین، در سیستمهای سوسیالیستی حمایت اجتماعی قویتری برای کارگرانی که دچار جراحت یا معلولیت دائمی میشوند وجود دارد. در اقتصاد سرمایهداری، گزینههای کمتری برای کمک به افراد ازکارافتاده وجود دارد.
سیستم مختلط در مقابل سرمایهداری خالص
اقتصاد مختلط یا سیستم اقتصادی مختلط هنگامی اتفاق میافتد که دولت برخی از ابزارهای تولید اما نه همه آن را در اختیار داشته باشد. در این صورت، منافع دولت میتواند باعث دورزدن، جایگزینی، محدودکردن قانونی یا قانونگذاری برای منافع اقتصادی خصوصی شود.
اقتصاد مختلط به حقوق مالکیت احترام میگذارد؛ اما محدودیتهایی هم بر آن وضع میکند.
صاحبان اموال از نظر شیوه مبادله با یکدیگر محدود هستند.
این محدودیتها در قالب اشکال مختلفی اعمال میشوند، مانند قوانین حداقل دستمزد، تعرفهها، سهمیهها، مالیات بر سود غیرمنتظره، محدودیت پروانه، کالاها یا قراردادهای ممنوعه، سلب مالکیت عمومی مستقیم، قوانین ضد انحصار، قوانین مرتبط با ارز قانونی، سوبسیدها و حق استفاده از اموال خصوصی در جهت منافع عموم.
همچنین دولت در یک اقتصاد مختلط صنایع خاصی را به طور کامل یا جزئی در اختیار دارد، بهویژه صنایعی که بهعنوان کالاهای عمومی در نظر گرفته شدهاند.
دولت غالباً امتیاز انحصاری این صنایع را به شکل قانونی در اختیار میگیرد تا از رقابت نهادهای خصوصی در این زمینهها جلوگیری کند.
در مقابل، در کاپیتالیسم ناب یا خالص که تحت عنوان سرمایهداری آزاد (laissez-faire) یا آنارکوکاپیتالیسم (anarcho-capitalism) هم شناخته میشود، تمام صنایع در مالکیت و بهرهبرداری خصوصی افراد هستند که این مسئله شامل کالاهای عمومی هم میشود.
در این سیستم بهطورکلی هیچ مسئولی از جانب دولت مرکزی قانونگذاری یا نظارت بر فعالیتهای اقتصادی را برعهده ندارد.
استاندارد سیستمهای اقتصادی، سرمایهداری آزاد (laissez-faire capitalism) را یک اقتصاد کاملاً برنامهریزیشده و افراطی مانند کمونیسم میدانند.
اقتصادی که همه چیز را در میانه دارد یک اقتصاد مختلط است. اقتصاد مختلط عناصری از برنامهریزی مرکزی و تجارت خصوصی را در خود جای داده است.
با این تعریف تقریباً هر کشوری در جهان دارای اقتصاد مختلطاست؛ اما اقتصادهای مختلط معاصر بر اساس میزان دخالت دولت سطوح مختلفی دارند.
ایالات متحده و بریتانیا نوع تقریباً خالصی از سرمایهداری با حداقل قانونگذاری فدرال در بازارهای مالی و کاری خود دارند که گاهی تحت عنوان سرمایهداری آنگلوساکسون (Anglo-Saxon capitalism) شناخته میشود.
درحالیکه کانادا و کشورهای نوردیک (دانمارک، فنلاند، ایسلند، نروژ و سوئد) تعادلی بین سوسیالیسم و کاپیتالیسم ایجاد کردهاند.
بسیاری از ملل اروپایی سرمایهداری رفاهی (welfare capitalism) را اعمال میکنند.
سیستمی که رفاه اجتماعی کارگر را مدنظر دارد و سیاستهایی از قبیل صندوقهای بازنشستگی دولتی، مراقبتهای درمانی جهانی، collective bargaining و ایمنی صنعتی را به کار میگیرند.
کاپیتالیسم رفاقتی (crony capitalism)
سرمایهداری رفاقتی به یک جامعه سرمایهداری اطلاق میشود که بر مبنای روابط نزدیک بین سرمایهداران و دولت شکل میگیرد.
در این سیستم، بهجای تعیین موفقیت در یک بازار آزاد و حاکمیت قانون، موفقیت یک کسبوکار بستگی به تبعیض دولتی در قالب تخفیف مالیات، کمکهای دولتی و سایر مشوقها دارد.
در عمل و به علت مشوقهای قدرتمندی که توسط دولتها برای استخراج منابع از طریق مالیات، قانونگذاری و پشتیبانی از رانتخواری تعیین میشود و هر آنچه بر سر راه کسبوکارهای سرمایهداری برای افزایش سود وجود دارد (مانند گرفتن سوبسیدها، محدودیت رقابت و ایجاد موانع برای ورود)، سرمایهداری رفاقتی شکل غالب کاپیتالیسم در جهان است.
در واقع این نیروها نوعی عرضه و تقاضا برای دخالت دولت در اقتصاد پدید میآورند که از خود این سیستم اقتصادی نشئت میگيرد.
سرمایهداری رفاقتی بهخاطر ایجاد انواع مصیبتهای اجتماعی و اقتصادی بهشدت مورد انتقاد است. هر دو گروه سوسیالیستها و کاپیتالیستها، یکدیگر را برای ظهور سرمایهداری رفاقتی سرزنش میکنند.
سوسیالیستها بر این باورند که سرمایهداری رفاقتی نتیجه گریزناپذیر کاپیتالیسم خالص است. از طرف دیگر، کاپیتالیستها اعتقاد دارند که سرمایهداری رفاقتی از نیاز دولتهای سوسیالیست برای کنترل اقتصاد برمیخیزد.
کشورهای کاپیتالیسم
اگرچه تقسیم کشورها به سوسیالیست مطلق یا کاپیتالیست کامل، دشوار و امری تقریباً غیرممکن است و همانطور که گفته شد اکثر کشورها از نظامهای مختلط بهره میگیرند اما میتوان کشورهای زیر را در زمره کشورهایی که از کاپیتالیسم در نظم اقتصادی خود بهره میبرند، قرار داد.
اکشورهای کاپیتالیسم از بالاترین میزان اقتصاد سرمایهداری تا کمترین به شرح زیر هستند:
- سنگاپور
- نیوزلند
- استرالیا
- سوئیس
- ایرلند
- تایوان
- انگلستان
- استونی
- کانادا
- دانمارک
اگرچه آمریکا در لیست 10 کشور با سیستم کاپیتالیسم نیست، اما تقریبا همه میدانند که ایالات متحده آمریکا از شناختهشده ترین کشورها با نظام سرمایهداری است.
منتقدان کاپیتالیسم
اگرچه کاپیتالیسم مزایایی برای اقتصاد در پی دارد، اما این نظام نیز مانند هر سیستم دیگری معایب مخصوص به خود را دارد.
منتقدان اصلی قانون سرمایهداری شامل سوسیالیستها (از جمله کارل مارکس، فردریک انگلس، ولادیمیر لنین، مائو تسهتونگ و فیدل کاسترو) و آنارشیستها (مانند بنجامین تاکر و نوام چامسکی) میشوند.
برخی ادیان هم با قسمتهایی از این قانون مخالفاند؛ مثلاً ادیان یهودیت، مسیحیت و اسلام، نرخ بهره را حرام میدانند.
منتقدان قانون کاپیتالیسم بر این باورند که در قرن بیستم قانون سرمایهداری پا به مرحلهای جدید گذاشته است و به قانون سرمایهداری انحصاری بدل گردیده است.
برخی از انتقاداتی که به این قانون میشود عبارتاند از:
- توزیع ناکارآمد و ناعادلانه پول و قدرت
- گرایش به انحصارطلبی بازار
- نبود بازار رقابتی و آزادی بازار
- امپریالیسم و شکلهای مختلف استثمار فرهنگی و اقتصادی
- پدیدههایی مانند ازخودبیگانگی فرهنگی، نابرابری، بیکاری و بیثباتی اقتصادی
کتابهای کاپیتالیسم
قطعاً خواندن کتابهای مرتبط با کاپیتالیسم میتواند دیدی باز و واضحتر نسبت به این نظام اقتصادی به شما بدهد. کتابهای زیادی راجع به نظام سرمایهداری نوشته است اما در اینجا قصد داریم 4 مورد از کتابهای کاپیتالیسم را به شما معرفی کنیم.
کتاب The Extreme Centre: A warning
کتاب مرکز افراطی: یک هشدار نوشته طارق علی است. او در این کتاب عنوان میکند که ما نباید نگران چپ افراطی یا راست افراطی باشیم، بلکه آنچه باید نگران آن باشیم سکون در مرکز افراطی است.
کتاب The big short: inside the Doomsday Machine
کتاب کوتاهِ بزرگ، اثر مایکل لوییس است. داستان این کتاب درباره سه مدیر صندوقهای تأمینی کوچک و فروشنده اوراققرضهای است که درست قبل از ترکیدن بزرگترین حباب اعتباری تاریخ علیه سیستم بانکی شرطبندی کرده است. این کتاب به جذابترین حالت ممکن به بخش تاریک والاستریت و سقوط مالی سال 2008 پرداخته است.
کتاب The Dispossessed
اگر به کتابهای علمی تخیلی علاقه دارید که چاشنی اقتصادی در بطن آن به چشم بخورد، این کتاب را به شما پیشنهاد میدهیم. کتاب خلعید شده توسط اورسولالو گین نوشته شده است و درباره انقلابیهایی است که از سیاره اوراس که در فقر فرورفته و توسط طبقه ثروتمند و استثمارگر اداره میشود، گریختهاند و زندگی جدیدی را بر روی سیاره انارس آغاز کردهاند، اما همچنان جامعه جدید آنها به مشکلات زیادی روبهرو است.
کتاب Postcapitalism
پسا کاپیتالیسم اثر پل میسون است. این اثر بهخوبی ما را با تغییرات مهمی که نظام سرمایهداری رخداده آشنا میکند و نیز در مورد موج آینده اتوماسیون اطلاعات خوبی در اختیار ما خواهد گذاشت.
سخن پایانی
کاپیتالیسم یا نظام سرمایهداری یک نظام اقتصادی است که در آن افراد و شرکتهای خصوصی تولید و عرضه کالاها و خدمات را در اختیار دارند. در این نظام قیمتگذاری و کنترل بازار تحتتأثیر عرصه و تقاضا و رقابت موجود بین فعالان بازار قرار دارد و هیچ نهاد مرکزی یا اقتصاد دستوری، بازار را کنترل نمیکند.
این نظام معایب و مزایای خاص خود را دارد. از مزیتهای آن میتوان به کاهش قیمتها در اثر رقابت، تخصیص کارآمدتر منابع سرمایه و رفع مشکلات تولید اشاره کرد. از سوی دیگر گرایش به انحصارطلبی، بیکاری و توزیع ناعادلانه پول و قدرت از معایب و انتقاداتی است که به کاپیتالیسم وارد شده است.
شما در بورس، علاوه بر خرید و فروش سهام:
- میتوانید در داراییهایی مانند طلا و مسکن سرمایهگذاری کنید
- در صندوقهای سرمایه گذاری بدون ریسک، سود ثابت بگیرید
برای شروع سرمایهگذاری، افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
نام شرکت | ویژگیها | امتیاز | لینک ثبتنام |
---|---|---|---|
کارگزاری آگاه |
|
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
یک دیدگاه
حاضرم باهاش همکاری کنم اخترعات بخرم