انتخاب ایده برای کسب و کار: این 10 اشتباه را مرتکب نشوید!

هیچکس دوست ندارد مقادیر زیادی زمان و انرژی برای ساخت یک کسب و کار آنلاین یا یک کسب و کار در دنیای واقعی بگذارد و سپس متوجه شود که یک مشکل اساسی در ایده وجود داشته که باعث می‌شود آن کسب و کار برای همیشه درجا بزند و رشدی نداشته باشد.

نگرانی در مورد ایده کسب و کار کاملا قابل درک است، زیرا ایده‌ها بسیار با اهمیت هستند. اگر قرار است زندگی‌تان را صرف کسب و کار کنید، باید این کار ارزش هزینه و زمانی که صرف می‌کنید را داشته باشد.

یک ایده خوب برای کسب و کار، اساس و بنیاد همه چیز است.

البته باید توجه داشته باشید که انتخاب ایده‌های کسب و کار نیاز به مهارت دارند و هیچ تضمین 100 درصدی وجود ندارد که ایده‌ها کارساز باشند. باید با اعتماد به نفس، ایده‌ای برای کسب و کار بیابید که حتی با وجودیکه در ابتدای کار هیچ‌چیز را بطور قطع نمی‌دانید نسبت به پیشرفت آن کسب و کار اطمینان بیشتری داشته باشید.

مطلب مرتبط: اولین قدم‌های راه اندازی کسب و کار اینترنتی

اما چه یک فریلنسر باشیم یا یک کارآفرین، همه ما مرتکب اشتباهاتی در کسب و کار می‌شویم. برخی از اشتباهات را می‌توان جبران کرد ولی برخی دیگر را نه.

بهترین مزیت قرار داشتن در مرحله انتخاب ایده برای کسب و کار، شناخت اشتباهاتی است که می‌توان قبل از اتلاف زمان و انرژی، از آنها اجتناب کرد.

در این مطلب از بورسینس قصد داریم 10 اشتباه برتر که اغلب افراد در انتخاب ایده برای کسب و کار مرتکب می‌شوند را شرح دهیم. دوست داریم در پایان خواندن این مطلب، قادر باشید به این سوال پاسخ بهتری بدهید: “آیا ایده انتخابی من، یک ایده خوب برای کسب و کار است؟”

در ادامه لیست اشتباهات متداول در انتخاب ایده کسب و کار را بخوانید:

1 – انتخاب یک ایده‌ که هیچ‌کس آنرا نمی‌خواهد

این مورد را می‌توان بزرگترین اشتباه در انتخاب ایده برای کسب و کار دانست. بزرگترین هدف یک کسب و کار بسیار ساده است: چیزی بسازید که مردم خواهان آن هستند.

شروع کسب و کاری که هیچ خواسته و‌ نیازی نسبت به آن وجود ندارد، مانند شروع دریانوردی با قایق سوراخ است.

هر ایده‌ای به ذهن‌تان رسید، از خودتان بپرسید، آیا واقعا این ایده می‌تواند خواهان داشته باشد؟ اینکه یک محصول مشکلی را حل می‌کند، به این معنی نیست که یک ایده عالی برای کسب و کار است. ایده شما باید خواهان داشته باشد تا به یک فرصت کسب و کار عالی تبدیل شود.

شاید بگویید من ایده عالی و جدیدم را به همه توضیح خواهم داد و وقتی مردم ببینند که چقدر کارساز است و چه قدر منفعت دارد آنها خریداری می‌کنند.

اما باید در نظر بگیرید که اگر مردم با ناامیدی در حال جستجوی راه‌حل آن مشکل نیستند، شما یک نبرد سخت برای معرفی و شناساندن محصول و کسب و کارتان خواهید داشت.

کسب و کار را در شرایط نامناسب و با یک ایده بد شروع نکنید، چون با اینکار، بی‌دلیل خودتان را در شرایط سخت قرار می‌دهید. مجبور نیستید یک ایده را برگزینید، چون شاید ده‌ها و صدها ایده مختلف و بهتر در زمینه‌های مختلف وجود دارد.

فقط در صورتی که صبر و تحمل بسیار زیاد و بودجه تبلیغاتی بسیار هنگفتی در اختیار داشته باشید می‌توانید برای یک محصول تقاضا ایجاد کنید. شما نمی‌توانید به مردم آموزش دهید و باید به سمت ایده‌ای بروید که از قبل افرادی هستند که به دنبال آن می‌گردند.

بنابراین در یک جمله: چیزی را بسازید یا محصولی را بفروشید که مردم آنرا می‌خواهند.

2 – انتخاب یک ایده که قادر به انجام آن نیستید

انتخاب ایده‌ای بزرگ و پیچیده که قادر به انجام آن نیستید نیز یکی از اشتباهات در شروع کسب و کار است. این اشتباه را می‌توان مانند برداشتن لقمه‌ای بزرگ دانست، لقمه‌ای که توانایی جویدن آن را ندارید.

این اشتباه، دلیل اصلی شکست کسب و کارها در مراحل اولیه راه‌اندازی است. زیرا آنقدر ایده بزرگ یا پیچیده است که حتی گاهی محصول به مرحله تولید نیز نمی‌تواند برسد.

کسب و کارهایی که با این اشتباه شروع شده‌اند اغلب یک مرگ بی‌سروصدا را تجربه می‌کنند، زیرا شروع کننده کسب و کار با تلاش و زحمت فراوان آغاز به تولید محصول، راه‌اندازی و… می‌کند، سپس باید راه دراز یافتن خریدار را طی نماید. اما در این مسیر به مشکلات و موانع بسیاری برمی‌خورد، زیرا اصل و اساس کار آنقدر بزرگ و سخت است که زمان و انرژی بسیار زیادی برای به نتیجه رساندن آن صرف می‌شود.

معمولا تمایل به ایجاد یا ساخت یک محصول عالی و بی‌نقص که مشکلی عظیم را حل کند یکی از مهمترین عوامل این اشتباه و شکست است. اما در واقعیت، کسب و کارهایی موفق می‌شوند که یک مشکل کوچک را به نحوی عالی برطرف کنند.

به طور مثال شرکت اوبر (که کپی آن با نام اسنپ در ایران فعال است) به عنوان یک شرکت جهانی و بین‌المللی مطرح در زمینه حمل مسافر که دارای هزاران وسیله نقلیه در 70 کشور دنیاست کار خود را شروع نکرد. اوبر فقط با عملیاتی کردن یک نوع وسیله در یک شهر (سانفرانسیسکو) برای یک قشر از مشتریان (افراد پولدار حوزه تکنولوژی) کار خود را آغاز نمود.

بنابراین باید ایده‌ای را انتخاب کنید که با توجه به منابع، محیط، توانایی‌ها و قابلیت‌ها، امکان اجرا و به نتیجه رساندن آن توسط شما وجود داشته باشد.

باید فرض کنید که شرایط بسیار سخت‌تر خواهد شد و زمان بسیار بیشتری برای به نتیجه رساندن ایده نیاز خواهد بود. زیرا پروژه‌ها، همیشه بیش از آن چیزی که تصور می‌شود زمان می‌برند.

3 – انتخاب یک ایده که به اندازه کافی برجسته نیست

معمولا مشکلاتی که ارزش حل کردن دارند، توجه بسیاری را به خود جلب می‌کنند. مثلا افراد زیادی روزانه تشنه می‌شوند، به همین دلیل است که هزاران نوشیدنی وجود دارد. اما آیا دنیا نیازمند یک نوع نوشیدنی جدید است؟ بستگی دارد!

برای اینکه کسب و کار شما در میان جمعیت و شلوغی و یک فضای کسب و کار که رقبای بسیاری وجود دارد، نتیجه بدهد، باید ایده‌ی برجسته‌ای در پشت کسب و کار نهفته باشد.

اگر ایده به اندازه کافی برجسته و جذاب باشد، می‌توانید تقاضا عظیمی که از قبل در یک بازار رشدیافته وجود دارد را به سمت خودتان بکشانید و کسب و کارتان به عنوان یک داستان موفقیت بزرگ شناخته شود.

4 – انتخاب ایده کسب و کاری که شما به اندازه کافی، مخاطبین هدف آنرا نمی‌شناسید

اگر مشتریان‌تان را عمیقا نشناسید، چگونه می‌خواهید یکی از مشکلات آنها را حل کنید؟ اصلا چگونه آنها را می‌یابید؟

درک مشتریان‌تان باعث می‌شود یک ایده برجسته برای کسب و کار داشته باشید و به شما کمک می‌کند ایده‌هایی مطرح کنید که مردم واقعا خواهان آن هستند.

در حالت ایده‌آل، باید بتوانید مشکلات مشتریان را حتی بهتر از خودشان توضیح دهید. شاید فکر کنید این غیر ممکن است، چگونه می‌توانم حتی بهتر از خود فرد، مشکل او را بشناسم؟ درک مشکلات مشتریان در بسیاری از اوقات می‌تواند رخ دهد. زیرا مشتریان مشغول زندگی خودشان هستند، چیزهای زیادی در زندگی‌شان وجود دارد و مشکلی نیز دارند که آزارشان می‌دهد. اما شاید واقعا ننشسته‌اند ماه‌ها درباره مشکل‌شان فکر کنند بلکه این مشکل فقط هر از گاهی باعث آزارشان شده است.

شما به عنوان صاحب کسب و کار، اگر بتوانید آن شخص و مشکلش را درک کنید و سایر افراد شبیه او را نیز بشناسید، با ترکیب این اطلاعات، توانایی بیان خواسته خودشان به آنها را به روشی که قبلا درباره آن فکر نکرده بودند خواهید داشت. طوری که مشتریان به خود می‌گویند، این کسب و کار واقعا درک‌شان می‌کند.

در نظر داشته باشید درک مشتریان، نیازی نیست ذاتی و غریزی باشد، نیازی نیست مشتریان‌تان را از 10 سال قبل شناخته باشید، نحوه فهمیدن و درک مشتری می‌تواند فرا گرفته شود. می‌توانید با صحبت کردن با آنها و پرسیدن سوالات مناسب آنها را بشناسید.

5 – انتخاب یک ایده که مطابق با مهارت‌های فردی شما، سوابق و تجربیات‌تان نیست

شروع یک کسب و کار، تجربه‌ای بزرگ و گاهی اوقات ترسناک است و بطور مرتب باید با چالش‌های بزرگ و کوچک آن مواجه شوید. به همین خاطر مهم است تلاش کنید هرگونه مهارت و تجربه‌ای که قبلا کسب شده را به عنوان اهرام برای شروع کسب و کار به کار بگیرید.

چرا باید همه آن مهارت‌ها و تجربیات ارزشمند و دانش فراگرفته شده قبلی، در یک حوزه را دور بریزید و تلاش کنید مهارت‌های جدیدی برای ایجاد کسب و کار یاد بگیرید؟

متاسفانه این اشتباه، به دفعات رخ می‌دهد:

 شخص از شغل فعلی خود خسته شده و وسوسه می‌شود وارد زمینه‌ای کاملا تازه و جدید شود. مثلا مطلب یا ویدئویی از روند کسب و کارها می‌بیند و ناگهان ایده‌ای کاملا نامرتبط با تخصص و مهارت‌هایش به ذهن او می‌رسد. آنگاه وقتی در تلاش است کسب و کار جدید را ایجاد کند، باید چندین مهارت‌ در موضوعی جدید یاد بگیرد و همزمان از چندین حوزه کاملا جدید اطلاع یابد! تعجبی ندارد که اینچنین کسب و کاری شکست می‌خورد.

نکته اینجاست که اگر شما نوعی مهارت مفید یا تجربه‌ای خاص در یک موضوع دارید، ببینید آیا راهی برایتان وجود دارد که آن مهارت را اهرم کنید؟ اگر راهی وجود دارد، هیچگاه مهارت‌ها و سوابق کاری‌تان را دور نریزید.

البته این موضوع به معنای این نیست که برای شروع کسب و کار باید در آن کاملا حرفه‌ای باشید، بلکه به معنای این است اگر شما در شروع کسب و کار فقط یک نفر هستید، بهتر است در کارهای موردنیاز آینده کمی مهارت داشته باشید.

مثلا اگر همه یا بخشی از کسب و کار شما اینترنتی است، توانایی تهیه و ویرایش ویدئو برای معرفی محصول‌تان می‌تواند کمک بزرگی باشد.

می‌توانید ایده‌هایتان را با مهارت‌هایتان تلفیق کنید و ایده‌های جدیدتری بدست آورید، اما در هر حال، ایده‌ای را انتخاب کنید که حداقل بخشی از مهارت‌های موردنیاز آنرا داشته باشید.

6 – انتخاب یک ایده که مایل نخواهید بود آنرا اجرایی کرده و ادامه دهید

بسیاری از ما گاهی اوقات وارد ایده‌ای می‌شویم، صرفا به دلیل اینکه در برای انجام آن کار اشتیاق و علاقه داریم اما چندهفته یا چندماه بعد پی می‌بریم این کسب و کار چیزی نیست که از آن انتظار داشتیم و لذتی برایمان ندارد.

شاید مدل کسب و کار طوری است که با سبک زندگی ما سازگار نیست، شاید مشتریان و یا شاید محصولی که باید ارائه دهیم را دوست نداریم و کسب و کار برای ما به یک چیز ملال‌اور تبدیل می‌شود.

بنابراین پیش از اینکه به چنین موقعیتی دچار شوید، باید از قبل فکر کنید و این سوال را از خودتان بپرسید: اگر کسب و کاری که ایده آن در ذهن من است، چند ماه یا چند سال بعد موفق شد، گرداندن این کسب و کار چه شکلی خواهد بود؟ زندگی‌تان چگونه خواهد شد و چه کارهایی باید بکنید؟

اگر این عامل را به عنوان یک فاکتور در انتخاب ایده در نظر نگیریم، خیلی راحت وارد کسب و کاری می‌شویم که مطابق و همسو با نوع زندگی‌مان نیست.

این موضوع بسیار مشابه روابط شخصی است. چند نفر از ما قبل از ایجاد رابطه با یک شخص، نشسته‌ایم و چک لیستی از ویژگی‌های که باعث می‌شود شخص در طولانی مدت با ما سازگار و همسو باشد را نوشته‌ایم؟ افراد خیلی کمی اینطور هستند. در عوض، اغلب روابط صرفا با هیجان اولیه و ویژگی‌هایی که ما را در کوتاه‌مدت مجذوب می‌کنند شروع می‌شوند. در کسب و کار نیز چنین اتفاقی می‌افتد.

بنابراین بهتر است بنشینید و یک لیست بنویسید؛ در صورت موفقیت کسب و کار در 3 تا 5 سال آینده، زندگی‌تان چگونه خواهد بود؟ دوست دارید روزانه به چه کاری مشغول باشید؟ چگونه مایلید با مشتریان ارتباط داشته باشید؟ مایلید با چه وظایف، چه ساعت‌های کاری، در چه مناطقی و با چه کارمندانی وقت خود را بگذرانید؟

مثلا فرض کنید شما دوست دارید سخنران شوید. سخنرانی برای جمع کثیری از افراد و انگیزه دادن به آنها، شما را به شوق می‌آورد. اما بعد از چند سال، متوجه می‌شوید یکی از دردسرهای این کار، نیاز مسافرت مداوم است و باید مدام در راه باشید تا بتوانید در شهرهای مختلف سخنرانی کنید. اما از طرف دیگر درآمدتان به آن وابسته است. بنابراین احساس فردی گرفتارشده در یک کار را خواهید داشت.

مسلما یکی از دلایلی که شما می‌خواهید یک کسب و کار داشته باشید این است که می‌خواهید کاری را که دوست دارید انجام دهید.

بنابراین ایده‌ای را که چندسال آینده دوست ندارید آنرا انجام دهید برای کسب و کار انتخاب نکنید.

7 – انتخاب یک ایده، فقط به دلیل اینکه به نظر آسان می‌آید

همه ما احتمالا دوستانی داریم که از یک کسب و کار به کار دیگری تغییر شغل و حرفه می‌دهند (اصطلاحا از این شاخه به آن شاخه می‌پرند). این افراد اغلب علاقه زیادی به راه‌اندازی کسب و کارها دارند ولی به هیچ‌کدام نمی‌چسبند و آنها را ادامه نمی‌دهند.

بیشتر این افراد به دنبال کاری برای کسب ثروت سریع هستند. از سایت‌ها درباره ایده‌های مختلف راه‌اندازی کسب و کار چیزهایی می‌خوانند یا مثلا وارد بازاریابی شبکه‌ای می‌شوند یا آخرین ایده‌های روز را در مجله‌های مختلف می‌خوانند و…

اگر شما هم جزء این دسته هستید، این یک علامت خطر است.

در صورتی که فقط به خاطر این که یک کسب و کار تلاش کمی برای راه‌اندازی نیاز دارد آنرا راه‌اندازی کنید، به احتمال قوی در کل مسیر در تقلا خواهید ماند.

اگر ایده‌ی کسب و کاری را از لیست ایده‌های مطرح شده در سایتی یافته‌اید یا مثلا شخصی به شما گفته که یک ایده برای کسب و کار دارد که راه‌اندازی آن ساده است، یا شخصی با شما درباره کسب ثروت از بازاریابی شبکه‌ای صحبت می‌کند یا ایده‌ای را خوانده‌اید که با راه‌اندازی یک سایت به درآمد چندمیلیونی می‌رسید، درباره همه این ایده‌ها باید بدبینانه نگاه کنید و مشکوک باشید.

زیرا فرصت‌های واقعی کسب و کار، زحمت و تلاش زیادی لازم دارد. هیچ راه میانبری نیست. اگر فقط به خاطر ساده بودن راه‌اندازی یک کسب و کار، وارد آن شوید، شاید اصلا برای ایجاد کسب و کار ساخته نشده‌اید.

8 – انتخاب یک ایده که مشتریان نمی‌توانند یا نمی‌خواهند به خاطر آن پول خرج کنند

برای اجتناب از این اشتباه، یک سوال ساده وجود دارد: آیا مشتریان کسب و کار من، حاضر خواهند بود پول خرج کنند و توانایی خرج کردن دارند؟

حتی اگر چیزی بسازید که مردم خواهان آن هستند، ممکن است بازهم کسب و کار شما شکست بخورد، زیرا ممکن است کسب و کار شما مخاطبینی داشته باشد که حاضر نباشند یا نتوانند برای محصولات و خدمات پول خرج کنند.

شاید این عامل به نظر شما بدبینانه به نظر آید ولی می‌توانید به ما اعتماد کنید، چون یکی از عواملی است که بی‌توجهی به آن می‌تواند به شکست شما بینجامد. کسب و کارهای زیادی وجود دارند که برای حل یک مشکل به وجود آمده‌اند ولی بعد متوجه شدند مشتریان‌شان حاضر نیستند یا نمی‌توانند برای حل مشکل‌شان پول خرج کنند.

بنابراین به خاطر بسپارید، حل کردن برخی مشکلات به اندازه کافی پول‌ساز نیست. شاید مردم فقط در صورتی که رایگان باشد به دنبال راه‌حل آن مشکل هستند.

متاسفانه یافتن پاسخ این مورد چندان ساده نیست. مشتریان شاید به شما بگویند که نیاز به راه‌حلی دارند و بابت آن نیز پول می‌پردازند ولی وقتی زمان بیرون کشیدن کیف پول می‌شود، می‌بینید پرداختی در کار نیست.

همانطور که عرض کردیم، هیچگاه نمی‌دانید که یک ایده کسب و کار بطور 100 درصد عمل کند. هدف شما باید بدست آوردن اعتماد کافی برای پیشروی باشد. همین موضوع در خصوص شناخت کسب و کارهایی که مشتریان‌شان پول خرج می‌کنند نیز صدق می‌کند.

چندین راه وجود دارد که تشخیص دهید آیا مشتریان، برای یک محصول یا خدمات، پول خرج می‌کنند یا نه:

• محصول‌تان را پیش‌فروش کنید.
• تحقیق کنید که آیا محصول یا خدمات مشابهی وجود دارد که مردم برای تهیه آن پول بدهند؟
• با مشتریان صحبت کنید و از آنها بپرسید مایلند برای چه خدمات و محصولاتی هزینه کنند؟ (در این مورد به پاسخ‌ها نباید چندان وزن بدهید)

متاسفانه تنها راه حقیقی برای پی‌بردن به اینکه مردم بابت چه چیزهایی پول می‌پردازند، ارائه یک محصول یا خدمات برای آنهاست تا ببینید که آیا واقعا خریدار دارد یا نه. برای کاهش ریسک کار می‌توانید یک یا چند محصول نمونه بسازید، به اندازه‌ای که بتوانید نتیجه‌دادن ایده‌تان را امتحان کنید.

9 – انتخاب یک ایده که خیلی برایتان مهم نیست

اگر به کسب و کارتان و ایده‌ای که پشت آن است چندان اهمیت نمی‌دهید، پیشبرد کسب و کار و رقابت با سایرین بسیار مشکل خواهد بود.

تفاوتی فاحشی بین اشتیاق و اهمیت دادن وجود دارد. اشتیاق یک موضوع احساسی است. برای تولید یک محصول عالی الزاما نیازی نیست نسبت به آن اشتیاق داشته باشید، اما کار باید آنقدر برای شما مهم باشد که انرژی و زمان لازم را برای ساخت یک کسب و کار فوق‌العاده صرف کنید.

وقتی به اندازه کافی به ایده‌تان اهمیت ندهید، بعد از مدتی اثرات ان عدم اهمیت را در از دست دادن انگیزه و کاهش سرعت پیشرفت کار خواهید دید. اهمیت دادن به کارها در ابتدای راه‌اندازی یک کسب و کار راحت است ولی مهم، باقی ماندن این حس در 6 ماه، 1 سال و چندسال آینده است.

وقتی کارها سخت می‌شود، از کجا می‌خواهید انگیزش لازم برای ارائه راه را بیابید؟ این اهمیت دادن و مراقبت از کسب و کار است که می‌تواند یک مزیت بزرگ در بازار پررقیب باشد.

اهمیت دادن در کسب و کار، همه چیز نیست ولی بخش مهمی از شکل‌گیری پایه و بنیان کسب و کار شماست. اهمیت دادن را می‌توانید در بخش‌های مختلف داشته باشید، اهمیت دادن به مشکل، اهمیت دادن به راه‌حل و مخاطبین، اهمیت دادن به محصول و خدمات.

10 – انتخاب یک ایده که نمی‌توانید آنرا به سادگی تشریح کنید

حتما افرادی را دیده‌اید که سعی دارند یک ایده که در ذهن‌شان وجود دارد را بیان کنند ولی ایده هنوز خام است. این موضوع به این معنی نیست که ایده موردنظر محکوم به شکست است، بلکه به معنای این است که ایده موردنظر هنوز نیاز به چکش‌کاری دارد.

اگر نتوانید یک ایده را بطور ساده شرح دهید، به احتمال زیاد ایده موردنظر خیلی پیچیده است و به همین دلیل تشخیص یک مشکل خاص، هدف قراردادن گروهی خاص از مردم به عنوان مشتری و تولید محصول برای آنها بیش از حد مبهم خواهد بود.

وقتی در مورد یک مشکل یا گروهی از مشتریان احتمالی شک دارید و ایجاد ارتباط با آنها به طریقی روشن و مختصر و مفید سخت است، اشکالی وجود ندارد و به معنای این است که شما در مسیر قرار دارید. شما در مسیر خالص کردن و تصفیه ایده هستید و نیاز دارید تجربه و زمان بیشتری به ایده اختصاص دهید.

باید بتوانید واقعی و درست بودن مشکل را درک کنید و اگر چنین باشد، در نهایت راهی برای ساده‌تر کردن ایده و کسب و کار خواهید یافت. اگر فکر می‌کنید می‌توانید ایده‌تان را در 5 دقیقه شرح دهید، باید بدانید که این 5 دقیقه را در اختیار ندارید، بلکه فقط یک تیتر، یک توئیت یا فقط 80 کاراکتر در قالب یک آگهی در اختیار شماست.

زبان و متن شما نیز باید تند و تیز، جمع‌و‌جور و متقاعدکننده باشد.

به کار بردن این زبان نه تنها برای مشتریان، بلکه برای نیروی کار، سرمایه‌گذاران احتمالی و همکاران نیز صدق می‌کند.
هرکسی که با کسب و کار شما ارتباط برقرار می‌کند، باید بتوانید ایده و کسب و کار شما را درک کند. اگر نتوانید ایده را به سادگی توضیح دهید، مشکل بزرگی خواهید داشت.

سخن آخر

امیدواریم الان که این 10 اشتباه متداول در انتخاب ایده کسب و کار را خواندید، بتوانید این سوال را به شکل بهتری پاسخ دهید: “آیا این ایده، یک ایده خوب برای کسب و کار است؟”

اگر می‌دانید که یکی از این اشتباهات در ایده شما وجود دارد و با این حال قصد ادامه کار را دارید، شاید بتوانید بر نقایص ایده کسب و کارتان فائق آیید. اما با وجود 2، 3 یا 4 اشتباه بیشتر در ایده، به احتمال قوی باعث می‌شود که نتایجی از کسب و کارتان بدست نیاورید.

به یاد بسپارید که ایده کسب و کار، تنها اولین قدم است و بحث مهم دیگر، اجرایی کردن ایده، ساخت یا یافتن محصول، یافتن مشتریان و عمل است. اجرا، بخش سخت کار است و معمولا یافتن ایده‌ها (نسبت به اجرایی کردن آن) چندان سخت نیست. با این حال باید برای یافتن بهترین ایده برای کسب و کار حداکثر تلاش‌تان را بکنید و خودتان را برای کار در ماه‌ها و سال‌های آینده آماده نمایید.