تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری مانند انتخاب بین سیاه و سفید است…
زمانهایی فرا میرسند كه نمیتوانی مورد ارزشمندی بیابی و در این حالت فكر خوبی است كه به كنار دریا بروی و …
ما چیزی را نمیخریم كه صرفا خرید كرده باشیم. ما تنها زمانی اقدام به خرید میكنیم كه باور كنیم آنچه میخریم مورد مناسبی است و هیچگونه چارچوب زمانی برای این كار نداریم. اگر پول انباشته شود، هیچ اهمیتی ندارد و هنگامی كه مورد معقولی بیابیم، خیلی سریع و گسترده عمل میكنیم…
«برای موفقیت به زمان فراغت نیاز دارید، زمانی نیاز دارید تا آزادانه به هر كاری كه میخواهید بپردازید.» «راز شوارتز چه بود… ؟ صبر بیپایان، در آغاز كار.»
عناوین مطلب:
این عبارتهای پرمعنا از وارنبافت، جورجی شوارتز و رابرت اسیلتر سه ثروتمند موفق دنیاست.
به نوشته كتاب 23 اصل موفقیت وارن بافت، این سرمایهگذاران به خوبی میدانند و پذیرفتهاند كه با متمركز شدن بر معیارهای سرمایهگذاری خود، ممكن است دورههایی نسبتا طولانی فرا رسد كه مورد مناسبی برای سرمایهگذاری نیابند، اما آنها صبر زیادی برای انتظار طولانی مدت دارند. همانگونه كه بافت به طنز میگوید: «این سكون نزدیك به تنبلی در واقع سنگ بنای اصلی سبك سرمایهگذاری ما است.»
1 – انتظار بیانتها
بافت در مجمع سالیانه بركشایرهاثوی در سال 1998 خطاب به سهامداران گفت: «ما در طول چند ماه گذشته موارد قابل توجهی برای سرمایهگذاری نیافتیم. در مورد اینكه چقدر منتظر خواهیم ماند، باید بگویم كه انتظار ما هیچ محدودیتی ندارد. ما چیزی را نمیخریم كه صرفا خرید كرده باشیم. ما تنها زمانی اقدام به خرید میكنیم كه باور كنیم آنچه میخریم مورد مناسبی است و هیچگونه چارچوب زمانی برای این كار نداریم. اگر پول انباشته شود، هیچ اهمیتی ندارد و هنگامی كه مورد معقولی بیابیم، خیلی سریع و گسترده عمل میكنیم، اما در هیچ موردی تا صحت و سقم آن به ما اثبات نشده اقدام نمیكنیم. شما به واسطه فعالیت خود كسب درآمد نمیكنید، بلكه با انتخاب درست، درآمد كسب میكنید.»
برای شوارتز دورههای عدم فعالیت به هیچ وجه ناامیدكننده نیستند. اساسا او این دورهها را ضروری میداند. همانگونه كه او همیشه میگوید: «برای موفقیت به زمان فراغت نیاز دارید، زمانی نیاز دارید كه آزادانه به هر كاری كه میخواهید بپردازید.» چرا؟ تا فرصتی برای فكر كردن داشته باشید. شوارتز میگوید: «من بر طرح یك فرضیه، پیش از هر سرمایهگذاری مصر هستم، اما زمان نیاز است تا بتوان منطق یك گرایش مشاهده شده در بازار را تشخیص داد.»
و حتی هنگامی كه شوارتز فرضیهای ناب دارد، شاید مجبور باشد مدتی صبر كند تا زمان مناسب برای كشیدن ماشه فرا رسد. برای مثال، سال 1987، شوارتز میدانست كه پوند در معرض سقوط است، اما برای شوارتز سه سال به طول انجامید یعنی تا زمان اتحاد مجدد آلمانها، تا او بتواند یك تصمیم سرمایهگذاری در مورد فروش پوند بگیرد. در مجموع شوارتز مجبور بود پیش از اجرای سرمایهگذاری خود پنج سال صبر كند، بنابراین سود 2 میلیارد دلاری او (كه پس از انجام معامله حاصل شد) برابر بود با سود سالانه 400 میلیون دلار برای هر سالی كه او صبر كرده بود. بنابراین، برای سرمایهگذار خبره انتظار سودمند است.
بافت نیز از این چنین انتظاری بسیار خرسند است. او میگوید: «تمام چیزی كه من نیاز دارم یك ایده خوب در سال است. اگر به من فشار بیاورید، هر دو سال یكبار یك ایده خوب را به شما میدهم.»
2 – گاهی باید هیچ کاری انجام ندهید
انتظار سرمایهگذار خبره برای مشاهده نتیجه تصمیمات در سیستم سرمایهگذاری خود، نوعی راهبرد است كه در تالار معاملات عملی نیست. دروغی بزرگ است كه مشاور سرمایهگذاری به واسطه كسب درآمد برای شما، دستمزد دریافت میكند. در واقع او پول میگیرد تا هر روز بیاید و «كاری بكند.»
تحلیلگران با نوشتن گزارش كسب درآمد میكنند، حتی اگر هیچ دلیل واقعی برای نوشتن این گزارشها وجود نداشته باشد. نظریهپردازان بازار، پول میگیرند تا نظری داشته باشند حتی اگر مجبور باشند نظریهای را ابداع كنند.
مدیران صندوقها نیز برای سرمایهگذاری پول دریافت میكنند و نه برای نگه داشتن پول و صبر كردن، حتی زمانی كه پول نقد ارزش زیادی دارد و پادشاهی میكند. نویسندگان بولتنهای سرمایهگذاری تنها هنگامی كه سهام جالب توجهی برای پیشنهاد كردن دارند، مطلب نمینویسند، بلكه زمانی كه مهلت مقرر برای چاپ نشریه در حال اتمام است، باید پیشنهاد خود را ارائه كنند!
سرمایهگذار موفق متفاوت عمل میكند. شوارتز یكبار به دوست خود بایرون وین، طراح سرمایهگذاریهای آمریكایی مورگان استنلی، گفت: «بایرون، مشكل تو این است كه هر روز سر كار میروی و تصور میكنی كه باید كاری انجام دهی. من این كار را نمیكنم… من فقط روزهایی سر كار میروم كه دلیل منطقی برای رفتن به سر كار وجود داشته باشد… و در آن روز واقعا كاری انجام میدهم، اما تو هر روز به سر كار میروی و هر روز كاری انجام میدهی و هرگز نمیفهمی كه چه وقت، روزی خاص برای كار كردن محسوب میشود.»
سرمایهگذاران خبرهای همچون شوارتز و بافت درگیر چنین قید و بندهایی نیستند. هنگامی كه سیستم سرمایهگذاری آنها به آنها میگوید كه هیچ كار منطقی برای انجام دادن وجود ندارد، هیچگونه فشار سازمانی به آنها تحمیل نمیشود تا كاری انجام دهند. هنگامی كه میتوانند پول نقد خود را نگه دارند و كاری نكنند، بر خلاف یك مدیر صندوق، اقدام به خرید سهام «تدافعی» نمیكنند (نوعی سهام كه در یك بازار رو به سقوط زیان كمتری نسبت به زیان كل بازار تجربه میكند). همچنین وقتی كه كاری برای انجام دادن وجود ندارد، مجبور نیستند تا به دفتر كار خود روند. بافت از گراهام آموخت كه «زمانهایی فرا میرسند كه نمیتوانی مورد ارزشمندی بیابی و در این حالت فكر خوبی است كه به كنار دریا بروی و كمی خوش بگذرانی.»
یا آنگونه كه شریك سابق شوارتز، جیمی راجرز میگوید: «یكی از قواعدی كه افراد در سرمایهگذاری میآموزند این است كه تا زمانی كه كاری برای انجام دادن وجود ندارد، دست به كاری نزنی.»
3 – در انتظار كشف طلا
سرمایهگذاری كه معیارش نقص دارد (و یا در اغلب موارد وجود خارجی ندارد) احساس میكند كه باید همیشه در بازار حضور داشته باشد. كشیدن انتظار برای طرز تفكر او بیگانه است، زیرا بدون معیاری مشخص او نمیداند باید به انتظار چه چیزی بنشیند. تا با كارگزار خود به تناوب تماس نگیرد و نگوید «این را بخر، آن را بفروش»، خود را سرمایهگذار نمیداند.اما در برابر چنین كسی، سرمایهگذار خبره مانند یك كاشف طلا است. او دقیقا میداند كه به دنبال چه چیز است. ایدهای كلی از جایی كه باید دنبال آن بگردد دارد، تمام ابزارهای مناسب كار را در اختیار دارد و تا یافتن طلا به جستوجو ادامه میدهد. و زمانی كه سرمایهای اندوخت ابزار كار خود را جمع میكند و دوباره به جستوجو میپردازد.
به عبارتی میتوان گفت سرمایهگذار خبره هرگز منتظر نمیماند. فاصله میان اقدامات او با فعالیتهای روزانهاش در جهت شكار فرصتهای جدید پر شده است. این جریان، فرآیندی مستمر و بیپایان است. تنها توقف او در این جستوجو زمانی است كه بخواهد پولش را جایی نگه دارد. جایی امن كه به محض اینكه سیستم سرمایهگذاری او فرا رسیدن زمان مناسب را اعلام میكند، این پول در دسترس او باشد.
وارن بافت میگوید: «هنگامی كه با مورد معقولی مواجه میشویم، دوست داریم خیلی سریع و گسترده عمل كنیم.»
همچنین یك ضربالمثل انگلیسی میگوید: «زمان و موج منتظر هیچكس نمیمانند.» سرمایهگذار خبره هنگامی كه تصمیم به خرید یا فروش بگیرد بلافاصله اقدام میكند. چه چیزی میتواند مانع اقدام او شود؟ او یك مورد سرمایهگذاری یافته كه به خوبی آن را درك میكند. این مورد با معیارهای او مطابقت دارد؛ او میداند به چه میزان و با چه قیمتی میخواهد بخرد یا بفروشد و تمام منابع موجود را در اختیار دارد؛ تجارب مضاعف و تفكرات او صحت سیستم و فلسفه سرمایهگذاری او را به اثبات رسانده است. هیچ چیز دیگری وجود ندارد كه وی به آن بیندیشد. خرید و فروش به یك موضوع عادی تبدیل میشود.
میتوانید به آسانی با حالت ذهنی سرمایهگذار خبره ـ در فعالیتهایی غیر از سرمایهگذاری ـ ارتباط برقرار كنید. در واقع من اطمینان دارم كه در طول روز به دفعات كارهایی را با بیتفاوتی انجام میدهید.
به عنوان مثال، تصور كنید تصمیم گرفتهاید به یك رستوران بروید. فقط تلفن را بر میدارید و جایی در آن رستوران رزرو میكنید. شك نمیكنید و در مورد منطق رفتن به این رستوران، در درون با خود به بحث نمیپردازید- یا اینكه فكر كنید شاید بقیه رستورانها بهتر باشند، یا اینكه از خود نمیپرسید كه آیا دارید كار درستی انجام میدهید و آیا باید این قدر پول خرج كنید یا به این فكر نمیكنید كه شاید فردا غذا بهتر باشد
(یا پشیمان نمیشوید كه چرا دیروز آنجا نرفتهاید). ذهن شما معطوف مسائلی دیگر است- مثلا لذت دیدار دوستانتان و یا پیشبینی یك بعد از ظهر دلپذیر- و عمل رزرو رستوران یك اقدام كاملا مكانیكی است.
بافت و شوارتز زمانی كه با كارگزاران خود تماس میگیرند با همان لحنی صحبت میكنند كه در هنگام رزرو شام، تئاتر یا بلیت هواپیما صحبت میكنند و از خود احساسات بروز نمیدهند. چرا برخی سرمایهگذاران، خرید یا فروش را طوری به تعویق میاندازند كه انگار كشیدن ماشه برای آن ها به دشواری كشیدن دندان است؟! آنها چه اقدامی انجام نمیدهند كه بافت و شوارتز به انجام آن میپردازند؟
سرمایهگذاری كه معیار سرمایهگذاری خود را تعریف نكرده، هیچ روشی برای سنجش میزان ارزش ایده سرمایهگذاری خود نخواهد داشت. حتی اگر در مورد یك موقعیت سرمایهگذاری به دقت تحقیق كرده باشد بدون داشتن یك معیار مشخص نمیتواند چندان با اطمینان گام بردارد. یكی از روشهایی كه او میتواند داشته باشد این است كه از یك دوست یا حتی كارگزار خود نظر بخواهد و به اینترتیب نظرات سایرین را جایگزین معیاری كه ندارد كند. جالب اینجاست كه او هر زمان كه با كارگزار خود تماس میگیرد در اعماق ذهنش همچنان دچارتردید است: آیا دارم كار درست را انجام میدهم؟
سرمایهگذاری كه هیچ معیاری برای خود تعریف نكرده همواره تحت فشارتردیدی است كه به خود دارد. هیچ هدفی برای فرآیند تصمیمگیری خود ندارد و هرگز نمیتواند مطمئن باشد كه دارد كار درست را انجام میدهد.
4 – بازی «چه میشود اگر…»
تعداد زیادی «چه میشود اگر…»ها وجود دارند كه میتوانند ذهن سرمایهگذار را به خود مشغول كنند.
«چه میشود اگر… امكان سرمایهگذاری بهتری در هفته آینده پیش آید؟» «چه میشود اگر… من A را بفروشم تا B را بخرم، اما بعد مشخص شود A بهتر بوده؟» «چه میشود اگر… نرخ بهره بالا یا پایین برود و یا رئیس بانك مركزی فردا از دنده چپ از خواب بلند شود؟» «چه میشود اگر بازار تعادل خود را از دست بدهد؟» «چه میشود اگر فردا یا هفته آینده قیمتها سقوط كنند و موقعیت خرید بهتری برای من ایجاد شود؟»
تردید «چه میشود اگر من اشتباه كنم» همواره باعث میشود یك سرمایهگذار میزان خرید به مراتب كمتری انجام دهد. فرض كنید او خودش را متقاعد كرده تا 10000 سهم خریداری كند و با این كار هیچ مشكلی ندارد تا آنكه با كارگزار خود تماس میگیرد. اكنون كه زمان سرمایهگذاری پول واقعی است او در قضاوت خود شك میكند. با خود میگوید: «شاید بهتر باشد اول 2000 سهم بخرم و ببینم چه میشود بعد بقیه را بخرم.» و هرگز این كار را نمیكند.
چنین سوالاتی به هیچ وجه به ذهن سرمایهگذار خبره خطور نمیكند. برای او تماس با كارگزار یك كار تكمیلی خودكار است. ذهن او در این زمان معطوف مسائل دیگری است؛ شاید ایده سرمایهگذاری دیگری كه در ذهن میپروراند… یا برنامه امشب تلویزیون.
یك محدودیت رایج دیگر، كمبود منابع است. شاید سرمایهگذاری به دلیل اینكه تمام پولش را سرمایهگذاری كرده دیگر پولی در دست ندارد، از این رو فكر میكند كه نمیتواند سهامی را بخرد. این مانعی است كه یك سرمایهگذار خبره نیز بهخصوص در سالهای اولیه فعالیتش با آن روبهرو است، اما از آنجا كه معیارهای او كاملاً مشخص هستند، وی میتواند قضاوت كند كه میان سرمایهگذاریهای كنونی او و ایده جدید سرمایهگذاریاش كدامیك در اولویت قرار میگیرند.
اگر او با چنین مانعی روبهرو شود، هنگامی كه ماشه را میكشد یعنی تصمیم گرفته كه چه سرمایهگذاریای را برای نیل به این هدف بفروشد. یا در مثالی دیگر، من میدانم كه سرمایهگذار پول كافی برای خرید را دارد اما این پول در حسابی دیگر موجود است. وقتی به اقداماتی كه باید انجام دهد تا سریعاً پول را آماده سازد، میاندیشد، شكی كه در خود دارد همچون مانعی بر سر راه او میشود. هر تاخیری به او زمان زیادی میدهد تا بیشتر به تفكر پشت اینتردیدها و نگرانیها دامن زند.
5 – تصمیمات فوری
سرمایهگذار خبره نه تنها سریعاً اقدام میكند بلكه میتواند به سرعت در مورد انجام یا عدم انجام یك سرمایهگذاری تصمیمگیری كند. گاهی اوقات تشخیص تفاوت میان تصمیم و اقدام تقریباً غیرممكن میشود.
یك بار هنگامی كه شوارتز سرگرم بازی تنیس بود زنگ تلفنش به صدا درآمد. سال 1974 بود و رسوایی «واترگیت» بقای رییسجمهور آمریكا را به خطر انداخته بود. پشت خط، كارگزاری از توكیو بود. او تماس گرفته بود تا بگوید رسوایی «واترگیت» بازارهای ژاپن را به شدت آشفته كرده است. شوارتز میلیونها دلار در بازارهای بورس ژاپن سرمایهگذاری كرده بود و باید برای آنها تصمیمی میگرفت، او شك نكرد. در كمتر از یك لحظه به كارگزار ژاپنی گفت سرمایه او را از بازار خارج كند.
وارن بافت هم میتواند با همین سرعت ذهن خود را فعال كند. او میتواند در حدود 10 ثانیه پیشنهادهای سرمایهگذاری را رد كند چرا كه از این فیلترهای ذهنی برخوردار است. فیلترهای او همان معیارهای سرمایهگذاری او هستند. آنها به او امكان میدهند تا با سرعتی برقآسا سرمایهگذاری مناسب را از سرمایهگذاری نامناسب تشخیص دهد، همانگونه كه در خرید «بورشیم»، دومین خردهفروشی بزرگ جواهرات در آمریكا پس از «تیفانی» این كار را كرد.
هنگامی كه بافت درحال خرید كریسمس سال 1988، مشغول نگاه كردن به یك انگشتر در «بورشیم» بود شریك مالك آنجا بهنام دونالد یال فریاد زد: انگشتر را به وارن نفروشید، كل مغازه را بفروشید!
پس از تعطیلات بافت تماس گرفت و در مورد امكان خرید آنجا پرسید. كمی بعد او پس از دیدار كوتاهی با مدیرعامل شركت، فروشگاه را از آیك فریدمن، رییس بورشیم، خرید. یك شاهد عینی میگوید بخش مفید مذاكرات تنها 10 دقیقه طول كشید. او از ما پنج سوال پرسید و فریدمن هم به او قیمت داد. ما بعداً در دفتر بافت یكدیگر را دیدیم و بافت و فریدمن برای معامله به توافق رسیدند.
بافت هنگامی كه میتواند قول دهد، شوخی نمیكند: «هر گونه پیشنهاد را معمولاً در عرض پنج دقیقه به سرعت پاسخ میدهد.»
در حقیقت برای سرمایهگذاران موفق، تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری مانند انتخاب بین سیاه و سفید است. هیچ سایهای از رنگ خاكستری وجود ندارد: یا اینكه سرمایهگذاری مورد نظر با معیارهای آنها سازگار است یا با آنها مغایرت دارد. هنگامی كه سازگار است، به سرعت آن را به چنگ میآورند و اگر نیست در دادن جواب رد تردید نمیكنند.
شما در بورس، علاوه بر خرید و فروش سهام:
- میتوانید در داراییهایی مانند طلا و مسکن سرمایهگذاری کنید
- در صندوقهای سرمایه گذاری بدون ریسک، سود ثابت بگیرید
برای شروع سرمایهگذاری، افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
نام شرکت | ویژگیها | امتیاز | لینک ثبتنام |
---|---|---|---|
کارگزاری آگاه |
|
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
سلام . لطفا تو تلگرام در سوالاتی که راه حل دارد پاسخ تشریحی درج شود .