این روزها، اکثر افراد شاغل شغلشان را دوست ندارند. آنها در محیط کار خوشحال نیستند.
گاهی اوقات آنچنان سخت نیست که بفهمید یک محیط کاری بیش از این که مفید باشد مضر است. اما اکثر مواقع نشانه خاصی وجود ندارد. ما تنها احساس نارضایتی مبهمی را تجربه میکنیم و از چگونگی ایجاد شدن و دلیل این احساس چیزی نمیدانیم.
حتی بدتر اینست که ما خودمان ناخودآگاه میدانیم که شغلمان برای ما مناسب نیست، اما نیاز به پرداخت مخارج روزانه، جلوی روراست بودن ما با خودمان را میگیرد.
عناوین مطلب:
پس سعی میکنیم نشانه های استرس را دفن کنیم و خودمان را قانع کنیم که شغلمان را دوست داریم. وقتی همکارمان میپرسد که آیا همه چیز خوب است همواره پاسخ میدهیم: بله. چون آداب اجتماعی چنین حکم میکند.
اگر این توصیفات بیانگر وضعیت شما باشد، کارفرمایتان به راحتی میتواند شما را مدیریت کند. شما میدانید چگونه از لحاظ روحی باهوش به نظر برسید.
هرچند چنین نگرشی به تحکیم موقعیت شغلی و کسب احترام در محیط کار منجر میشود، اما مراقب فروپاشی روانی، و فیزیکی، باشید. پنهان کردن احساسات در محیط کار میتواند بازی خطرناکی با سلامتیتان باشد.
حتی اگر به نظر برسد شغلتان را دوست دارید، بازهم باید زمانی را به پرسیدن سوالهایی اختصاص دهید که ممکن است ماهیت ناسالم شغلتان را آشکار کند. در غیاب پذیرش رفتار آزادانه، محیط کار حرفهای تنها نیمکره چپ مغز را تحریک میکند. نداشتن مجال برای خودبیانگری منجر به ازخودبیگانگی میشود.
محیط کاری دارای اتوماسیون، دلیل اصلی زوال نامحسوس احساسی و روانی انسان است. تعادل میان نیمکره راست و چپ مغز در دورهای از تاریخ که انسانها به سراغ توسعه فردی میروند و هدف اصلی زندگی دیگر نه پذیرش نقشهای مشخص (تحصیلی، شغلی، خانهداری، بازنشستگی) بلکه خودشکوفایی است، بیش از پیش واجد اهمیت است.
مطلب مرتبط: چگونه از شغل یا کاری که متنفر هستید به شغل دلخواه برسید
این مقاله چند پرسش برای مشخص کردن تعادل میان نیمکره راست و چپ مغز ارائه میدهد.
این سوالات برای ارزیابی این پرسش طراحی شده اند که آیا فعالیتهای نیمکره راست مغزتان توسط کارفرما درنظرگرفته میشوند و آیا موقعیت شغلیتان به شما اجازه برانگیختن آن را میدهد؟
18 پرسشی که مشخص میکند آیا شغل شما به لحاظ روحی و روانی مناسب شماست یا نه را در ادامه بخوانید.
1. آیا تلاشهای من به رسمیت شناخته میشود؟
هرچند شما میتوانید مدتی طولانی در محیط کاری که کسی هوای شما را ندارد دوام بیاورید اما به هر حال بعد از مدتی، تلاش کردن برای کارفرما در حالی که هیچکس آن را به رسمیت نمیشناسد، خسته کننده است.
خستگی، راه را برای تنفر باز میکند و درنهایت شما تلاشهایتان را کاهش میدهید و قلبتان به حداقل فعالیت راضی میشود. ممکن است بعد از مدتی نشانههای افسردگی ظهور کنند و این دقیقا همان چیزی است که نیمکره راست مغز اصلا به آن نیاز ندارد.
با اشتیاق صحبت کردن، و شدت و تناوب فعالیت عمیقا در هم تنیدهاند. هر دوی این موارد برای یک حرفه سازنده لازماند. اجازه ندهید چون شغلتان قدر شما را نمیداند سرزندگیتان از بین برود. اگر مساله این است یک تصمیم اساسی بگیرید.
2. حداقل دستمزد قابل قبول برای من چقدر است؟
هرچند نمیتوانید در محیط کار در مورد حقوقتان صحبت کنید و مطرح کردن بحث دستمزد در مصاحبه استخدامی هم ظرافت زیادی میطلبد، شما باید حداقل دستمزد قابل قبول برای خود را مشخص کنید. دلیلی ندارد انرژی خود را برای شغلی پرچالش تلف کنید که کفاف هزینههای جاری شما را نمیدهد.
مطمئن شوید که بیش از آنچه به طور معمول هزینه میکنید درآمد داشته باشید.
مراقب وعدههای ترفیع غیر واقعی باشید. از آغاز محکم باشید، چراکه بهتر است آنچه میخواهید را از ابتدا بگیرید. وقتی سخت کار میکنید و میدانید که قرار نیست متناسب با ارزش کاریتان دستمزد بگیرید، فرآیندی را آغاز میکنید که خروجیاش ناامیدی است.
3. مدت زمان قابل قبول رفتوآمد از خانه تا محل کار برای من چقدر است؟
در تصمیمگیری، بُعد مسافت را نادیده نگیرید.
معمولا هزینه رفتوآمد توسط کارفرما پرداخت نمیشود و باید مخارج آن را درنظر گرفت. 2 ساعت رفتوآمد در روز یعنی 10 ساعت در هفته. یعنی به جای 40 ساعت در هفته شغلی را انتخاب کردهاید که 50 ساعت در هفته از شما وقت میگیرد.
شما 10 ساعت را در ترافیک یا میان جمعیت در حملونقل عمومی هدر میدهید.
- آیا شغلتان ارزش این 10 ساعت اضافی را دارد؟
- ترافیک یا میزان فشرده بودن حملونقل عمومی کم است یا زیاد؟
شاید این شرایط برای یک قرارداد 6 ماهه قابل تحمل باشد، اما اگر قرار است چندین سال یا چند دهه از حرفهتان را به کار کردن برای آن کارفرما اختصاص دهید در ارزیابی خود تجدیدنظر کنید.
4. آیا میتوانم با سرپرست مستقیم خود ارتباط برقرار کنم؟
نیازی نیست با سرپرست خود صمیمی باشید، اما داشتن حداقلی از ارتباط روحی برای حفظ علاقه به ادامه دادن شغل لازم است. هرچند اگر تنها دلیلتان برای کارکردن حقوق ماهانه است، میتوانید بدون برقراری ارتباط با سرپرست هم دوام بیاورید.
اما این که حس کنید با سرپرست خود تفاهم دارید از این جهت اهمیت دارد که تجربه کار کردن را به تجربه تفریح و یادگیری تبدیل میکند. این مساله خصوصاً زمانی اهمیت دارد که ماهیت شغلتان را دوست ندارید. اینگونه حداقل میتوانید نیمکره راست مغزتان را از طریق ابراز خود در روابط اجتماعی تحریک کنید.
5. رابطه رئیسم با من از نوع حمایتگرایانه است یا سوءاستفاده کردن؟
این روزها اکثر مدیران ارشد همچنان مانند دیکتاتورها رفتار میکنند. آنها از عنصر ترس استفاده میکنند.
این نوع مدیریت معمولا در محیط فروش شایعتر است. آنها شما را وادار میکنند به حد مشخصی در فروش برسید و در صورت نرسیدن به حدنصاب شما را اخراج میکنند.
از آنجا که اکثر مدیران ارشد فروش پیرو این مکتب تجاری قدیمیاند و راه بهتری را هم نمیشناسند، رفتار آنها نوعی ذهنیت پسرفتمحور را بازتولید میکند.
از آنجایی که ایجاد شرایط منفی راحتتر از تشویق مثبت است، این راهکار تضمین میکند که با کمترین میزان تلاش از برج عاج خود محافظت کنند و تمام فشارها را به لایههای پایینتر منتقل کنند.
زمانی که در چنین محیطی قرار داشته باشید به احتمال بسیار زیاد هیچگاه نخواهید توانست تعادل خود را حفظ کنید. این شیوهی قدیمی که مبتنی بر نیمکره چپ است باید دور انداخته شود. کار کردن باید تجربهی یادگیری باشد نه زجر کشیدن.
6. آیا به اندازه کافی آزادی عمل دارم؟
- آیا اجازه دارید تاخیر داشته باشید؟
- اگر پاسخ مثبت است، حد این تاخیر چقدر است؟
- آیا تنها تا چند دقیقه تاخیر قابل قبول است یا هرچند وقت یکبار به این شرط که از شرایط سواستفاده نشود، میتوان تا یک ساعت هم تاخیر داشت؟
- آیا کارفرمایتان غیبتهای ناخواسته را میپذیرد؟
- آیا امکان کار از خانه (دورکاری) به شرط آنکه وظایف انجام شوند وجود دارد؟
یکی از نشانههای محیط کاری استرسزا نداشتن اجازه هرگونه تاخیر یا همان سیستم سه اخطاره است. به این معنی که تاخیر اول با هشدار، تاخیر دوم با توبیخ کتبی و تاخیر سوم با اخراج همراه است.
معمولا زمانی این اتفاق رخ میدهد که محیط کاری بر اساس سرکوب اداره شود و کارفرما به برده نیاز داشته باشد نه انسان، چراکه حاشیه سود اندک است و کارفرما روی تولید انبوه و ارزان حساب کرده است.
چنین محیطی چنان ساختارمند است که جایی برای ابراز وجود باقی نمیگذارد. اگر کارفرما به شما علاقه داشته باشد نیازهای شما را جهت تسهیل حضورتان در محیط کاری در نظرخواهد گرفت.
7. آیا منافع خانوادهام توسط کارفرما در نظر گرفته میشود؟
برخی از کارفرماها از کارمندان خود میخواهند زودتر در محل کار حاضر شوند و ساعات بیشتری را بدون حقوق کار کنند وگرنه ممکن است با توبیخ یا حتی اخراج مواجه شوند.
این گونه رفتارها در محیطهای کاریای که از کارمندان مجرد تشکیل شده، رایجتر است.
در حلقههای کاری متشکل از افراد مجرد، که هیچگاه فرزند نداشتهاند، معمولا مسئولیتهای ناشی از فرزند داشتن نادیده گرفته میشود.
توصیه میشود پیش از اینکه خودتان را وقف یک شغل کنید، فرزند یا نوه داشتن کارفرما را چک کنید. داشتن فرزند تجربهای فوقالعاده اما در عین حال یک انتخاب است.
باید به انتخاب آن دسته از افراد که نداشتن فرزند را انتخاب میکنند احترام گذاشت، اما در عوض آنها نیز باید به کسانی که این مسئولیت مهم را، که مشارکتی بزرگ در جامعه است، انتخاب کردهاند کمک کنند.
8. آیا شرایط روحی من توسط رئیسم در نظر گرفته میشود؟
یک مثال خوب از در نظر گرفتن تعادل روحی توسط مافوق زمانیست که شما به عنوان فردی که رفتاری متعادل در محیط کاری دارید، یک روز به علت مشکلات شخصی نمیتوانید وظایف خود را به خوبی انجام دهید.
مافوقتان به جای توبیخ به شما پیشنهاد مرخصی ساعتی با حقوق میدهد، تا برای نیم ساعتی قدم بزنید، یا حتی پیشنهاد میکند به خانه بروید و فردا برگردید.
چنین رفتاری نشانهی حمایت شخصی و احترام در محیط کار است. اگر چنین کارفرمایی دارید سپاسگذار باشید چراکه چنین چیزی فاصله زیادی تا رفتار رایج کارفرمایان دارد.
9. آیا توصیهها و ایدههای من در نظر گرفته میشوند؟
من مدتی برای کارفرمایی کار میکردم که برای نظرسنجی ناشناس در مورد شیوه مدیریت و بحث درباره آینده شرکت به طور منظم جلسات همفکری برگزار میکرد.
در انتهای هر نظرسنجی یا جلسه از ما خواسته میشد توصیههای خود را صورتبندی کنیم. یکبار من توصیهای درباره امنیت درها مطرح کردم و مدیر با استقبال از این ایده از دستیارش خواست آن را یادداشت کند.
بعدها از طریق چندنفر متوجه شدم او پرسشم را دوست نداشت چراکه پاسخی برای آن نداشت و بحث دربارهی آن او را خجالتزده میکرد.
بدتر اینکه بعد از مدتی شنیدم مدیریت شرکت به ایدهها و توصیهها اهمیتی نمیدهد. تمام این ظاهرسازیها و انتقال توجه برای این بود که کارکنان پرسشهای خود را فراموش کنند. چنین محیط ریاکارانهای برای کارکردن اصلا مناسب نیست.
10. آیا همکارانم به من احترام میگذارند؟
ارتباط با همکاران از آنچه فکر میکنیم مهمتر است.
در بعضی محیطهای کاری که مبتنی بر کار گروهیاند، کارفرما تلاش میکند روحیهای خانوادگی ایجاد کند و رخدادهایی را با حضور همه کارکنان سازماندهی کند.
هرچند صمیمت بیشاز حد بین کارکنان هم خوب نیست و عواقب خودش را دارد. زمانی که چند کارمند بیشاز حد به هم نزدیک میشوند، شروع به حفاظت از اعضای حلقه خود و تاثیرگذاری روی مدیریت میکنند.
برای داشتن رابطه خوب با همکاران نیازی به شکل دادن چنین کلیشههایی نیست. اگر برای صرف ناهار از شما دعوت شد تلاش کنید دعوت را بپذیرید، هرچند در عین حال باید مراقب باشید که مرز بین زندگی شخصی و زندگی حرفهای را نگه دارید.
زمانی که رابطهتان با یک یا چندنفر از همکارانتان شکراب میشود، خصوصا زمانی که در یک تیم کاری حضور دارید، بسیار مهم است که مشکلتان را مانند انسانهای عاقل و بالغ حل کنید.
11. آیا تلاشهایم به اندازه کافی پاداش میگیرند؟
- آیا به اندازه ارزشم دستمزد میگیرم؟
- هرچند همواره ناخودآگاه دستمزد بیشتری را طلب میکنیم، اما پرسش واقعی این است که آیا مرتبا ارزشتان دستکم گرفته میشود؟
اگر شغلتان را دوست دارید و درآمدتان کفاف هزینههای جاری و زندگی مناسب را میدهد میتوانید به کارتان ادامه دهید.
اگر شخص مطالبهگری نباشید میتوانید به درآمد کم رضایت بدهید. اما جدای از کمیت به کیفیت کاری که انجام میدهید هم توجه کنید و مراقب سواستفاده کارفرما از ظرفیتهای خود باشید.
12. اگر ده میلیارد تومان برنده شوید، همچنان شغلتان را ادامه میدهید؟
این همان سوال یک میلیون دلاری معروف است. اگر بلافاصله از شغلتان استعفا میدهید بهتر است علاقهتان به شغل فعلی را بار دیگر مورد پرسش قرار دهید.
برخی افراد آنقدر شغلشان را دوست دارند که فارغ از برندهشدن ده میلیارد تومان باز هم به کارشان ادامه میدهند و زندگیشان ذرهای تغییر نخواهد کرد.
افراد دیگری ممکن است به کارشان ادامه دهند اما از حجمش کم کنند. در انتها آنچه اهمیت دارد این است که همان شغلی را انتخاب کنید که فارغ از سناریوهای نامحتمل تمایل دارید همین امروز انجامش دهید.
13. علاقه اصلی من چیست؟ آیا میتوانم سرپرستم را درجریان علایقم بگذارم یا اینکار موقعیتم را به خطر میاندازد؟
افراد بسیار کمی بر اساس علاقهشان زندگی میکنند. چنین زندگیای نعمتی بزرگ است. به همین دلیل است که میبینیم هر روز افراد بیشتر از شغلشان استعفا میدهند تا کسبوکار خودشان را در زمینهای که دوست دارند شروع کنند.
این روندی روبهرشد است. افراد از بردهبودن خسته شدهاند، خصوصا در کشورهایی با کیفیت بالای زندگی که امکان چرخشهای شغلی بیشر فراهم است.
گاهی اوقات ما رویایی داریم که صحبت از آن میتواند به موقعیت فعلیمان در محیط کار صدمه بزند. اگر کارفرمایتان به آرزوهای شخصی شما علاقهای ندارد شاید بهتر است در ارائه خدمات به آن کارفرما تجدید نظر کنید.
یک رئیس خوب بهترینها را برایتان میخواهد و شما را در این مسیر تشویق میکند.
14. ماموریت من در زندگی چیست؟ آیا احساس میکنم در این شغل “خودم” هستم؟
آیا شغل فعلی زمینهساز ایجاد حرفهی رویایی شماست یا مسیری وجود ندارد و شما منتظر معجزهای برای عوض کردن مسیر هستید؟ آیا زمانی که شغل فعلی را انتخاب میکردید به صدای قلبتان گوش میدادید؟ قلب هیچوقت ساده و سریع پاسخ نمیدهد اما هیچوقت هم دروغ نمیگوید.
وقتی به جای ندای قلبتان با استفاده از معیارهای اقتصادی تصمیم میگیرید ممکن است فریب بخورید و از مسیر منحرف شوید.
شما به داشتن جهت در زندگی شغلی نیازمندید. حرفهای را انتخاب کنید که با اهداف و شخصیتتان سازگار باشد. یافتن چنین شغلی میتواند دشوار باشد اما در این زمینه نباید کوتاه آمد. شما یک سوم عمر خود را به کار کردن میگذرانید.
مطمئن شوید این زمان و انرژی را برای شغلی صرف میکنید که شما را به انسانی بهتر تبدیل میکند. هدف شما در زندگی، از شغل شما مهمتر است. مطمئن شوید اولویتبندیتان برعکس نباشد.
15. آیا آزادی عمل دارم؟ آیا میتوانم روش خودم در انجام دادن کارها را داشته باشم؟
آیا موظفید همواره دستورالعملها را رعایت کنید یا تا اندازهای این اجازه را دارید که کار را به شیوهای که میخواهید و صلاح میدانید انجام دهید؟
به طور کلی ساختارمند بودن محیط کار با بزرگتر بودن شرکت رابطه مستقیم دارد.
به همین دلیل گفته میشود اگر خواستار فرصتی برای ابراز خود هستید به سراغ شرکتهای نوپا بروید. چراکه این شرکتها بیش از افراد متخصص به افراد چندکاره نیازمندند.
همچنین میتوانید به سراغ مشاغلی مانند نمایندگی فروش یا خدمات مشتریان بروید که سر و کارشان با انسانهاست. رابطه برقرار کردن با عموم افراد تاحدودی آزادی عمل موردنیاز برای تحریک نیمکره راست مغز را فراهم میکند.
16. آیا اجازه شوخی کردن در محیط کار را دارم؟
نیمکره راست مغز به بیان احساسات و مهارتهای خلاقانه نیاز دارد.
اکثر مشاغل موجود ماهیتی غیرخلاق دارند و برای برانگیختن نیمکره راست نیاز داریم محیطی دوستانه و خندهآور ایجاد کنیم که در آن بتوانیم با دیگران شوخیهای دوستانه داشته باشیم.
اگر کارفرمایتان تلاش میکند هرگونه تلاشی برای خودبیانگری را در جهت ایجاد رفتاری منطبق با دستورالعملها سرکوب کند، احتمالا او به ربات نیاز دارد نه انسان.
اگر این شانس را دارید و در محیطی کار میکنید که به نشاط و شوخی اهمیت میدهد، حتما این کار را با اختیار انجام دهید. مادامی که خط قرمزها به روشنی رعایت شوند و مطمئن باشید وظایف به خوبی انجام میشوند هیچ حدی از شوخی بیشاز اندازه نیست.
17. آیا توصیهها و ایدههایم هرازگاه اجرا میشوند؟
اگر بعد از مطرح کردن ایدهتان در جلسه، همهی کارکنان ایمیلی مبنی بر اجرا شدن آن ایده دریافت کردند میتوانید مطمئن شوید که با کارفرمایی صادق سروکار دارید.
پذیرفته شدن سریع ایدههای خوب نشانهی کار کردن برای کارفرماییست که به ضرورت طوفان فکری واقف است و بدون وانمود کردن آن را واقعا تشویق میکند.
اگر نیمکره راست مغزتان غالب است، این محیطی مناسب برای شماست چراکه خلاقیت و اصالت شما را به رسمیت میشناسد و اصل بر پیروی و تایید نظر کارفرما نیست.
اگر در چنین محیطی کار میکنید از موقعیتتان برای پیشرفت استفاده کنید، چراکه چنین محیطی در عصر شرکتهای بزرگ نعمتی کمیاب است.
18. آیا با همکارانم روابط اجتماعی دارم؟
برای فردی برونگرا با نیمکره راست غالب، ارتباطات اجتماعی در محیط کار ضروریست.
حتی اگر درونگرا باشید هم به حداقلی از ارتباطات اجتماعی نیازمندید.
آیا کارفرمای شما به ضرورت روابط اجتماعی در محل کار واقف است؟ وجود طنز جمعی و برگزاری مهمانی یا جشن در شرکت نشانه خوبیست.
اگر شرکت شما چند سال پیش سهامش را در بورس عرضه کرده و حالا برای کمکردن هزینههای جاری، جشنها را لغو شده است میتوانید اولویتهای کارفرمایتان را حدس بزنید.
مطمئن شوید برای برقراری روابط اجتماعی با همکارانتان لازم نیست منتظر انجام فعالیتی جمعی از سوی رئیستان بمانید. قورباغه را قورت بدهید و برای شناخت هر کسی که با شما کار میکند زمانی را اختصاص دهید. اینگونه میتوانید زمینههای مشترک را – که بنیاد روابط اجتماعیاند – برای برقراری رابطه پیدا کنید.
سخن آخر
توجه داشته باشید، در هر شغلی که هستید بسیار مهم است که روح و روان شما به اندازه کافی ارضا و برانگیخته شود.
مهم نیست که برای چه مدت قرار است در آن شغل باشید، زمان و عمر شما بااهمیت است پس باید در حداکثر کیفیت خود سپری شود.
اگر کارآفرین یا صاحب کسبوکار شخصی خود هستید نیز میتوانید از این 18 پرسش برای ارزیابی محیط کاری کسبوکار خود استفاده کنید و خودتان را جای کارکنانتان بگذارید و مطمئن شوید همه چیز به اندازه کافی راضیکننده و انگیزهبخش باشد.
شما در بورس، علاوه بر خرید و فروش سهام:
- میتوانید در داراییهایی مانند طلا و مسکن سرمایهگذاری کنید
- در صندوقهای سرمایه گذاری بدون ریسک، سود ثابت بگیرید
برای شروع سرمایهگذاری، افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
نام شرکت | ویژگیها | امتیاز | لینک ثبتنام |
---|---|---|---|
کارگزاری آگاه |
|
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
عالی بود
دقیقا من در محیط کاری قبلیم همچین مشکلات و احساسی داشتم.
بسیار کارآمد کاربردی و با ارزش